تـلاش زليـخـا به وادار كردن يوسف و فرار يوسف از خلوتگاه و پاره شده پيراهنش به هنگام فرار به دست زليخا، اتهام زليخا به يوسف در پيشگاه عزيز، تكذيب يوسف و شهادت شاهدى از خـانواده زليخا بر پاكدامنى يوسف توبيخ و سرزنش عزيز به زليخا و امر به سرپوش نـهـادن بـر واقـعـه (24ـ 29) انتشار حديث عشق زليخا و ملامت زنان دربارى (30) مكر زليخا در تـرتـيـب دادن مـيـهـمـانـى و نـشـان دادن يـوسـف بـه آنـهـا، حـيـران و مـبـهـوت شـدن زنـان در جمال يوسف و بريدن دستها، تهديد يوسف به زندان در صورت تسليم نشدن نصيحت زنان به يـوسـف ، تـضـرع يوسف به پيشگاه خدا و تقاضاى دستگيرى (31ـ 34) زندانى شدن يوسف ، خـواب ديـدن دو زنـدانـى و تـقـاضاى تعبير خواب ، دعوت نمودن يوسف از آنان براى توحيد و اثـبـات بـطـلان شـرك (35ـ 41) تقاضاى يوسف از زندانى آزاد شده كه بى گناهى او را به نـزد مـلك مـتـذكـر شـود، فـرامـوشـى زندانى آزاد شده ، خواب ملك و در ماندن تعبير كنندگان از تـعـبـيـر آن و يـاد آورى رفـيق يوسف او را بعد از شنيدن خواب شاه ، آمدن به زندان و پرسيدن تـعـبـيـر و نـقـل آن براى شاه احضار يوسف توسط شاه و تحقيق در مورد اتهام او، اقرار زنان و زليخا به پاكى يوسف و گناه خود، مقرب شدن يوسف به دربار پادشاه مصر (42ـ 54).
مصونيت مخلصين
(وَ لَقـَدْ هـَمَّتْ بـِهِ وَهَمَّ بِها لَوْلا اءَنْ رَآ بُرْهانَ رَبِّهِ كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصينَ)(يوسف ، آيه 24) وى قـصد يوسف كرد و يوسف هم اگر برهان پروردگار خويش نديده بود، قصد او كرده بود. چـنين شد (برهان را ديد) تا گناه و بدكارى را از او دور كنيم كه وى از بندگان خالص شده ما بود.
چند نكته
1 - زمـيـنـه گـناه آماده است
وقتى همسر عزيز، يوسف را به خلوتگاه برد، همه اسباب وشرايط به نفع او و براى دعوت يوسف و كشيدن او به منجلاب گناه ، آماده بود.(يـوسـف در آن روز در عنفوان جوانى ... بود. معمولاً در اين سنين ، غريزه جنسى به نهايت درجه جـوش و خـروش مـى رسـد. از سـوى ديـگـر جـوانـى زيـبـا روى بـود بـطـورى كـه عـقـل و دل هـر بـيـنـنـده اى را مـدهـوش مـى كـرد و عـادتـاً جـمـال و مـلاحت ، صاحبش را به سوى هوا و هوس سوق مى دهد. از سوى ديگر در دربار، غرق در ناز و نعمت بود و اين نيز از اسبابى است كه هر كس را به هوسرانى وا مى دارد. همسر عزيز هم جـوانى رعنا و داراى جمالى فوق العاده بوده ، چون عادتاً حرم سلاطين و وزراى آنان در هر زمان نخبه زيبا رويان آن زمان است و بطور مسلّم وسائل آرايشى در اختيار داشته كه هر بيننده را خيره مـى سـاخـتـه و چـنـيـن بـانـويـى عـاشـق و شـيـداى چـنـيـن جـوانـى شـده اسـت . كـسـى به يوسف ، دل بـسـتـه كه (طبيعتاً) صدها خرمن دل در دام زيبايى اوست . گذشته از اينها سوابق بسيارى از مـحـبـت و احـتـرام و پـذيـرايـى نـسبت به يوسف دارد و اين سوابق معمولاً كافى است كه وى را در برابر خواهشش خاضع كند.از سـوى ديـگـر وقـتـى چـنـيـن مـاهـپـاره اى خـودش پـيشنهاد كند، بلكه متعرض شود، خويشتندارى دشـوارتـر اسـت . او مـدتـهـا سـت مـتـعـرض يـوسـف شـده و نـهـايت درجه قدرت خود را در ربودن دل وى بـه كـار بـرده ، صـدها رقم غُنج و دلال كرده ، اصرار ورزيده ، التماس كرده و با اين هـمـه كـشـش ، صـبر كردن از طاقت بشر بيرون است از سوى ديگر از ناحيه غزيز هم هيچ مانعى مـتـصـور نـبـود، زيـرا عـزيز هيچ گاه از دستورات همسرش سربر نتابيده و برخلاف سليقه و راءى او كـارى نكرده و اصلاً يوسف را به او اختصاص داده و او را به تربيتش گماشته و اينك هـر دو در يـك قـصر زيبا بسر مى برند كه خود يك انگيزه قوى است كه ساكنانش را بر عيش و شهوت وادارد.
لطفا منتظر باشید ...
