اشتباه انسان در مورد مصداق خير - فرازهایی از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرازهایی از قرآن - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نوح و كفايت علم خدا به گناه بندگان (17)، بـرخـوردارى مـشـروط و مـحـدود دنـيـا طلبان از دنيا و ورود همراه بانكوهش آنان به دوزخ (18)، مـاءجـور بـودن آخـرت طلبان مؤ من (19)، فراگيرى نامحدود بخش پروردگار (20)، چگونگى فـضـيـلت بـنـدگـان بر يكديگر و بزرگى درجات آخرت (21)، شرك و پيامدهاى آنان (22)، فـرمان اكيد احسان به پدر و مادر (25 ـ 23)، اداى حق خويشان و مردم مسكين و در راه مانده و نهى از تـبـذيـر (26)، مبذّران ، برادران شيطانند (27)، بكار بردن لطف و زبان خوش كمترين خدمت بـه نـيـازمـنـدان (28)، مـيـانـه روى در انـفـاق (29)، رزّاقـيـّت خـدا (30)، فـرمـانهاى پرهيز از:قـتـل اولاد از تـرس فـقـر، زنـا، قـتـل نـفـس ـ جـز در مـورد قـصـاص ـ خـوردن مـال يـتـيـم ، جـزابـه احـسـن وجـه ، و نيز فرمانهاى وفاى به عهد و عدالت در پيمانه و ترازو ...(35 ـ 31)، لزوم پـيـروى از عـلم و پـرهـيـز از ظن و گمان (36)، تواضع در راه رفتن (38 ـ 37)، نهى از شرك ، تقبيح عقايد و اعمال مشركان ، محروميت آنها ازفهم قرآن و انزجارشان از آن ، همه موجودات تسبيح گوى پروردگار، هشدار درباره برانگيخته شدن در قيامت (52 ـ 39).

اشتباه انسان در مورد مصداق خير

(وَ يَدْعُ الاِْنْسانُ بِالشَّرِ دُعاءَهُ بِالْخَيْرِ وَ كانَ الاِْنْسانُ عَجُولاً)(اسراء، 11) و انـسـان (بـر اثـر شـتـابـزدگـى ) شـرّ را مى طلبد، همان گونه كه جوياى خير است وانسان همواره شتابناك است .

چند نكته

1 - شـتـابـزدگـى انـسـان

آيـه مـزبـور، يـكـى از ويـژگـيـهـاى انـسـان يـعـنـى شتابزدگى و عـجـول بـودن رامـورد تـوجـه قـرار داده اسـت . انـسـان شـتـابـزده ، تـوفـيـق تـوجـه كـامـل ، انديشه كافى و مطالعه دقيق در امور و عواقب كارها را نمى يابد. از اين رو، در تشخيص حـق از بـاطـل و خـيـر ازشـرّ، دچـار اشـتـبـاه مـى شـود و بـه گـونـه اى در طـلب يـك امـر شـرّ يا باطل بر مى آيد كه گويى خيرى را مى طلبد و يا در جستجوى حقى است .

2 - مـفـهـوم دعـا درآيـه

دعـا گرچه به معناى خواندن و حاجت خواستن است ، ليكن در آيه بالا به معناى مطلق (طلب ) آمده است كه مى تواند داراى دو معنى زير باشد:

الف ـ درخواست و طلب به زبان ، از قبيل دعاهاى بندگان به هنگام طلب حاجت از خداوند.

ب ـ خواستن چيزى در عمل و تلاش در راه رسيدن به آن .(150) معناى اول ، معنى متداول دعاست . بنابر آن ، معناى آيه چنين مى شود:انسان بر اثر شتابزدگى و عدم تشخيص خير و شرّ خود، چيزى را به دعا از خداوند مى خواهد كه در واقع براى او شرّست ، امـا او بـه اصـرار تـمـام ، چـنـان كـه گـويـى خيرى را از خداوند مى طلبد، براى رسيدن به خواسته خود، به درگاه خداوند دعا مى كند. از اين رو، امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

راه نـجـات و رسـتـگـارى ، و هـلاك و تـبـاهـى خـود را بـشـناس تاخداوند را به خاطر طلب چيزى نخوانى كه چه بسا هلاك تو در آن باشد؛ در حالى كه تو مى پندارى نجات تو در آن است .

خـداى تـعـالى فـرمـوده اسـت :(وَ يـَدْعُ الاِْنـْسـانُ بـِالشَّرِ دُعـاءَهُ بـِالْخـَيـْرِ وَ كـانَ الاِْنـْسـانـُ عـَجـُولاً)(151) بر اساس معناى دوم ، يعنى طلب و خواستن عملى ، مفهوم آيه چنين مى شود:انسان بـر اثـر عـدم تـشـخـيـص حـق از بـاطل و اشتباه در مصاديق خير وشرّ، به گمان اينكه هدفى كه دنبال مى كند امر خيرى است ، مصرّانه در راه رسيدن به آن مى كوشد، در صورتى كه در واقع ، ايـن امر براى او شرّ است . بديهى است كه در بسيارى از موارد مى توان با انديشه و تدبر كـافـى در عـاقـبـت كـارهـا و شـنـاخـت دقـيـق خـيـر و شـرّ و حـق و باطل ، از چنين اشتباه مهلكى در امان ماند.

على عليه السلام مى فرمايد:

(فَكَمْ مِنْ مُسْتَعْجِلٍ بِما اِنْ اَدْرَكَهُ وَدَّ اَنَّهُ لَمْ يُدْرِكْهُ)(152) بـسـا شـتـابـنـده براى چيزى كه اگر به آن دست يابد، دوست مى دارد كه اى كاش به آن دست نيافته بود.

3 - علل عدم استجابت دعا

خداوند از بندگان خويش خواسته است تابراى رفع نيازمنديهاى خود به درگاهش دعا كنند و وعده داده است كه دعاى آنان رابه اجابت برساند. (وَ قالَ رَبُّكُمْ اُدْعُونى اَسـْتـَجـِبْ

/ 375