عروة الوثقى - فرازهایی از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرازهایی از قرآن - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جـان خـود نـيـز گذشتند تجليل به عمل آورده و در مدح آنان آياتى بيان كرده است و از طرفى به معرفى سست ايمانها و كسانى كه ابتدا خود را در كنار پيامبران قرار دادند، ولى در مواقع خطر و سختى ، پيامبران را رها ساختند و تنها گذاردند، پرداخته و مؤ منان را از اوصاف ايـن گـونـه افراد با خبر ساخته است .

از بررسى آيات قرآن صفات اين افراد معلوم مى شود كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم .

1 - ادعـاهاى تو خالى

اينان قبل از شروع مبارزه ، شعارهاى تند مى دهند و خود را از رهبران نيز جـلوتر مى دانند. براى مثال ، در همين داستان جنگ با جالوت با اصرار از پيامبرشان مى خواهند كـه پـادشـاه و رهـبـرى بـراى آنـان مـعـين كند تا در ركاب او با دشمنان بجنگند و وقتى پيامبر نگرانى خود را ابراز مى كند كه مبادا پس از صدور فرمان جنگ نافرمانى كنند، مى گويند:

(وَ ما لَنا اَلاّ نُقاتِلَ فِى سَبيلِ اللّهِ وَ قَدْ اُخْرِجْنا مِنْ دِيارِنا وَ اَبْناءِنا) 186 چرا ما در راه خدا نبرد نكنيم ، در حالى كه از ديار [و از بين ] فرزندانمان اخراج شده ايم .ولى همين كه فرمان جنگ فرا رسيد، به حز عده اندكى ، همگى ميدان مبارزه را ترك گفتند.

2 - بـهـانـه تـراشـى

افراد سست ايمان براى شركت نكردن درجبهه و يا فرار از آن ، بهانه تراشى مى كنند و به شكلهاى گوناگون از رويارويى با دشمن شانه خالى مى نمايند. ايجاد رخنه با بهانه هاى واهى در صفوف مجاهدان ، سرپيچى از دستورات فرماندهان ، انجام كارهاى خودسرانه و ... از جانب آنان سبب ضربه وارد شدن بر اتحاد و همدلى رزمندگان مى شود.

3 - آمـاده سـازى و آزمودن نيروها

يكى از درسهايى كه از اين آيات گرفته مى شود آن است كه هـر فـرمـانـده اى هـمچون طالوت بايد پيش از شروع نبرد، نيروهاى خود را ارزيابى كرده و از روحيه و تاب و توان آنان با خبر باشد، اين كار كه به وسيله آزمايشهايى صورت مى گيرد، بـه فـرمـانـده امـكان مى دهد كه با شناخت دقيق نيروها و امكانات پا به ميدان بگذارد، نه اينكه به پشتگرمى تعداد زياد سربازان به جبهه رود و ناگاه ميدان را از ياوران خالى ببيند.

عروة الوثقى

(لا اِكـْراهَ فـِى الدّيـنِ، قـَدْ تـَبـَيَّنَ الرُّشـْدُ مـِنَ الْغـَىِّ فـَمـَنْ يَكْفُرْ بِالطّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللّهِ فـَقـَدِاسـْتـَمـْسـَكَ بـِالْعـُرْوَةِالْوُثـْقـى لاَانْفِصامَ لَها وَاللّهُ سَميعٌ عَليمٌَ اَللّهُ وَلِىُّالَّذينَ اءمَنُوا يـُخـْرِجـُهـُمْ مـِنـَالظُّلُماتِ اِلَى النُّورِ وَالَّذينَ كَفَرُوا اَوْليائُهُمُ الطّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ اِلَى الظُّلُماتِ اُولئِكَ اَصْحابُ النّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ) 187 هـيچ اكراهى در دين نيست (زيرا كه راه ) رشد از گمراهى ، روشن و آشكار شده است . پس هر كه بـه طـاغـوت كـفر ورزد و به خداى ايمان آرد، به دست آويزى محكم و مطمئن (عروة الوثقى ) كه گـسـسـتـنـى نيست ، تمسك جسته است . و خداوند بسيار شنوا و داناستَ خداوند، سرپرست كسانى است كه ايمان آورده اند، ايشان را از تاريكيها به سوى نور بيرون مى برد. و كسانى كه كفر ورزيـدنـد، رهـبرانشان (طاغوت و) طغيانگرانند، ايشان را از نور به سوى تاريكيها بيرون مى برند. آنها اهل دوزخند و در آتش ، جاودانند.

دين اجبارى نيست

در جـمـله (لا اِكـْراهَ فـِى الدِّيـن ) ديـن اجـبارى نفى شده است ، چون دين عبارت است از يك سلسله اعـتـقـادات ، بـيـنـشـهـا و طـرز تـفـكـرات نـسـبـت بـه جـهـان ، خـدا و ... و عـمـل بـر اسـاس آنـهـا و اعـتـقاد و بينش هم از امور فكرى و قلبى است كه اكراه و اجبار در آن راه نـدارد. شـما تنها مى توانيد كسى را وادار كنيد كه عملى را انجام دهد، اما نمى توانيد او را وادار كنيد كه چيزى را باور كند و به مطلبى عقيده داشته باشد. بله ، مى توان حقانيت آن را برايش اثبات كرد تا نسبت به آن اعتقاد پيدا كند.

در ديـن حـق ، اجبار لازم نيست ، زيرا اجبار و اكراه زمانى لازم است كه اجباركننده مقصد مهمى داشته بـاشـد و نـتـوانـد فـلسـفـه و اهـمـيـت و لزوم آن را بـه زيـردسـت بـفـهـمـانـد و نـاگـزيـر مـتـوسـل بـه اجـبـار مـى شـود، امـا امـورى كـه خـوبـى و بـدى آنـهـا روشـن اسـت و قابل استدلال مى

/ 375