(فـَرَجـَعَ مـُوسـى اِلى قـَوْمـِهِ غـَضـْبـانَ اَسـِفاً قالَ يا قَوْمِ اَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً اَفَطالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ اَمْ اَرَدْتُمْ اَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَاَخْلَفْتُمْ مَوْعِدى )(طه ، 86) مـوسـى (ع ) خـشـمـگـيـن و انـدوهـنـاك بـه سـوى قـوم خـود بـازگـشـت و گـفـت :اى قـوم ! مـگـر پروردگارتان شما را وعده نيكو نداده بود؟ آيا فاصله ديدار طولانى شد. يا مى خواستيد غضب خدا شما را بگيرد كه از وعده من تخلف كرديد؟
چند نكته
1 - امـتـحـان بـنـى اسـرائيـل
بـعـد از نـجـات بنى اسرائيل ، خداوند به موسى (ع ) وعده داد كه تـورات والواح را تـا سـى روز ديـگـر بـر او نـازل مـى كـنـد. مـوسـى (ع ) هـم بـه بـنـى اسـرائيـل مـژده داد و گـفـت كه براى گرفتن تورات سى روز به (ميقات ) مى روم و برادرش هـارون (ع ) را جانشين خود قرار داد. سى روز تمام شد و حضرت موسى (ع ) از ميقات برنگشت . سـامـرى از غـيـبـت و تـاءخـيـر او بـهـره گـرفـت و بـنـى اسـرائيـل را به گوساله پرستى وادار نموده ، گمراه كرد. خداوند به موسى خبر داد كه بعد از تـو قـومـت را دچـار امتحان كرديم و آنها از سامرى فريب خوردند و گوساله پرست و گمراه شدند. (66)
2 - غـضـبـنـاك شـدن مـوسـى (ع )
بـراى اوليـاى خدا بويژه انبياء مصيبتى بالاتر از شرك به پروردگار و بى احترامى نسبت به حدود الهى نيست ، از اين رو، هنگامى كه موسى (ع ) در ميقات ، از طريق وحى آگاه شد كه قومش از آيين توحيد دست كشيده ، گوساله پرست شده اند، آن چنان غضبناك شد و برآشفت كه گويى تمام وجودش شعله ور گرديده است . او به عنوان يك رسالت الهـى رنـجـهـاى فـراوانى را تحمل كرده بود و معجزات بسيارى كه هر گونه شك و ترديد را بـرطـرف مـى كرد به بنى اسرائيل نمايانده بود، تا آنها را با توحيد آشنا كرده از ذلّت به عـزّت بـرساند. خداوند هم به وسيله نور نبوت و رسالت و رنجهاى طاقت فرساى موسى (ع ) بـه آنـان نـعـمـت و عـزّت بـخشيد و بر مردم آن زمان برترى داد، ولى اكنون كه موسى (ع ) مى بـيـنـد بـنـى اسـرائيـل هـمـه ايـنـهـا را فـرامـوش كـرده و راه بـاطـل را پـيـش گـرفـتـه انـد، بطورى غضب كرد كه بر هارون (ع ) بانك زد و سروريش او را گـرفـت و بـه طـرف خـود كـشيد و مى خواست او را بزند كه چرا با اين بت پرستان به مبارزه برنخاستى . (67)
3 - غضبِ پسنديده و ناپسند
اگر كسى براى توهين ، تعرض ، يا ضرر و كمبودى كه نسبت به خـود و بـسـتـگانش احساس مى كند غضبناك شود و به هنگام غضب حدود الهى را رعايت نكند خشم او ناپسند و مردود است و در روايات از آن نهى شده است امير اميرالمؤ منين (ع ) مى فرمايد:(اِيّاكَ وَ الْغَضَبَ...) (68) از غضب دورى كن .اگر كسى بخاطر بى عدالتى ، ستم ، فحشا و منكرات ، توهين به مؤ منان و علماء وبطوركلى رعايت نشدن حدود الهى خشم كند و هنگام غضب هم مقيد به رعايت حدودالهى و اخلاق اسلامى باشد، نـه تـنـهـا خـشـم او پـسـنـديـده اسـت بـلكـه كـمـال مـحـسـوب مـى شـود. رسول اكرم (ص ) مى فرمايد:(لا يُحِقُّ الْعَبْدُ حَقيقَةَ الاْيمانِ حَتّى يَغْضِبَ لِلّهِ وَ يَرْضى لِلّهِ) (69) بنده ،حقيقت ايمان را اثبات نمى كند مگراينكه براى خدا غضب كند وبراى او راضى شود.