مهجوريّت قرآن - فرازهایی از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرازهایی از قرآن - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

او مـرا از هـدايـت و سـعادت بازداشت . بيدارى و آگاهى به سراغ من آمده بود و چشمه سعادت در كـنـارم جـارى بـود، ولى ايـن دوسـت بـى ايـمـان و فـاسـد مـرا از لب چـشـمـه آب حـيـات ، تشنه بازگرداند و مرا در گرداب بدبختى فرو برد و گمراه ساخت :

(لَقَدْ اءَضَلَّنى عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْجائَنى ) (218)

4 - نـقـش دوسـت در سـرنـوشـت انـسـان

ايـن آيـه ، نـشـان مـى دهـد كـه اگـر مـردم بـه حـال خـود رهـا شـوند، حقايق الهى رامى پذيرند ولى افرادشيطان صفت آنها رافريب داده ، ازحق باز مى دارند. (219) درعصر پيامبر دوتن از مشركان به نام (عقبه ) و (اُبى ) با هم دوست بسيار صميمى بودند. عـقـبـه بـا اينكه كافر بود ولى پيامبر را دوست مى داشت . روزى پيامبر را در جمع دوستان خود به صرف غذا دعوت كرد. پيامبر فرمود:

من از غذاى تو نمى خورم تا به يگانگى خدا و رسالت من گواهى دهى .

عقبه شهادتين را گفت و مسلمان شد، اُبى اين خبر را شنيد و برعقبه سخت برآشفت و گفت :

چـرابـه پيامبر ايمان آورده اى ، من از تو راضى نمى شوم مگر اينكه از مكتب اسلام برگردى و به پيامبر خدا اهانت كنى .

عـقـبـه از اسـلام و پـيامبر برائت جُست و از ايمانش برگشت و پس از مدتى در جنگ بدر به دست ياران پيامبر (ص ) كشته شد. (220) به همين جهت اسلام در انتخاب دوست سختگير است . امام جواد عليه السلام مى فرمايد:

(إِيـّاكَ وَ مـُصـاحـِبـَةَ الشـَريـرِ فـَإِنَّهُ كـَالسَّيـْفِ الْمـَسـْلوُلِ يـَحـْسـُنُ مـَنـْظـَرُهُ وَ يـَقـْبـَحـُ اءَثَرُهُ) (221) از هـمـنـشينى با بدان بپرهيز كه همچون شمشير برهنه است ، ظاهرش زيبا و اثرش بسيار زشت است .

بزرگمهر گفته است :

(هيچ كس مانند همنشين بد بر من چيره نشد.) (222)

مهجوريّت قرآن

(وَ قالَ الرَّسُولُ يارَبِّ إِنَّ قَوْمِى اتَّخَذُوا هذاَ الْقُرْانَ مَهْجُوراً)(فرقان ، 30) و پيامبر گفت :پروردگارا براستى پيروان من اين قرآن را متروك گذاردند.

چند نكته

1 - شكايت پيامبر (ص )

قرآن براى ترسيم زندگى بشر آمده است و بايد در متن زندگى مردم بـاشـد و در ابـعـاد مـخـتـلف عـبـادى ، اخـلاقـى ، سـيـاسـى و اجـتـمـاعـى پـايـه عـمـل قـرار گـيـرد بـى اعـتنايى به قرآن ، علاوه بر خسارت جبران ناپذيرى كه براى جوامع مـسـلمـانـان در پـى دارد، پـيـامبر اسلام (ص ) را آزرده خاطر مى سازد و از اُمّت خويش شكايت به پـيـشـگـاه خـدا مـى بـرد و آن دسـتـه از مسلمانان را كه سبب هَجْر و ترك عملى قرآن شده اند باز خواست كرده ، از آنها توضيح مى خواهد و مى گويد:

(خدايا! پيروان من اين قرآن را ترك گفتند.) تـعـبـيـر (ى ارَبِّ) كـه آهـنـگ نـيـايـش دارد و در مـقام دعا و نفرين و اظهار دادخواهى به كار مى رود بـيـانـگـر ايـن اسـت كـه پـيامبر (ص ) مانند كسى كه حقش را گرفته باشند، براى كمك و چاره جـويـى در پيشگاه خداوند ايستاده و خدا را گواه مى گيرد كه او هرگز در راه اجرا و زنده كردن آن كوتاهى نكرده است ، ولى اين مردم آن را ناديده گرفتند. (223) چـقـدر سـخـت اسـت ، بـر پـيـشـوايـى كـه بـبـيـنـد، مـجـمـوعـه آرمـان و محصول زحمات چندين ساله اش بتدريج دستخوش سستى و بى تفاوتى پيروانش شده و ثمره يك عمر تلاش او مورد بى اعتنايى و بى حرمتى قرار گرفته است .

2 - هـشـدار

ايـن درخـواسـت پـيـامـبـر (ص ) چـه در دنـيـا بـوده بـاشـد ـ چـنـان كـه فعل ماضى (قال ) و آيات بعدى دلالت دارد (224) ـ چه در آخرت ـ چنان كه ابتدا و سبك آيـات نـشـان مـى دهـد (225) ـ و چـه در هـر دو بـاشـد ـ در دنـيـا بـه صـورت اصـيـل و در آخـرت بـه صـورت تـجـسـم يـافـتـه ـ در هـر صـورت

/ 375