(نـفسم را در جهنم تصور كردم كه با غُل و زنجير، آتشِ شعله ور، زقوم و زمهرير آن دست به گريبان است . از او پرسيدم :اى نفس چه چيز را آرزو مى كنى ؟ گـفـت :آرزو مـى كـنـم كـه بـه دنـيا باز گردم تا عملى انجام دهم كه به جزاى آن از اين مهلكه نجات يابم .دوبـاره خـود را در بهشت در كنار حورالعين تصور كردم كه لباسهاى سندس و حرير و استبرق پوشيده است .از او پرسيدم :اى نفس چه چيز را آرزو مى كنى ؟ گفت :آرزو دارم به دنيا برمى گشتم تا عملى انجام مى دادم كه بدان بر ثواب و اجرم افزوده گردد.بـه او گـفـتـم :پـس بـدان كـه تـو در دنـيـا هـسـتـى و آرزويـت بـرآورده شـده است پس در انجام عمل صالح بكوش .) (20)
پدر حضرت ابراهيم (ع )
(قالَ سَلامٌ عَلَيْكَ سَاءَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبّى اِنَّهُ كانَ بى حَفِيِّاً)(مريم ، آيه 47) (ابـراهـيـم ) به پدر گفت :سلام بر تو. براى تو از پروردگارم آمرزش خواهم خواست كه او به من مهربان است .
چند نكته
1 - ادب ابـراهـيـم (ع )
در آيـات قـبـل مى فرمايد ابراهيم پدرش آزر را به دورى از بتها و يكتا پـرسـتى دعوت كرد، ولى آزر او را تهديد كرد و از خود راند. ابراهيم با بزرگوارى و كرامت تـهـديـد او را جـواب داد و بـه جـاى مقابله به مثل ، او را سلام داد. او مؤ دب به ادب الهى بود و خداوند در وصف افرادى چون او مى فرمايد:(وَ اِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً) (21) و چون هنوز يقين نداشت كه او از اولياى شيطان است و براى اينكه نهايت كوشش را براى هدايت او انـجـام دهـد و دلش را بـه سـوى ايـمان متمايل گرداند، وعده داد كه من براى گناهان تو طلب بـخـشـش خـواهـم كـرد و اگر دست از سركشى بردارى خداوند گناهانت را به دعاى من مى بخشد، چـون او بـه مـن عـنـايـت دارد. اين وعده مى توانست براى ايجاد رحمت و عطوفت در قلبِ آماده ، اثر فـراوانـى داشـتـه بـاشـد ولى از آنجا كه در آيينه قلب آزر هيچ نقطه روشنى نبود، در او اثر نكرد و وقتى ابراهيم (ع ) يقين كرد كه او سر عناد با حق دارد ودشمن خداست ، از او بيزارى جست . (22)
2 - آزر كـه بـود؟
شـيـعه معتقد است ،پدران و مادران پيامبران و امامان در هر نسلى كه باشند تا بـرسـدبه حضرت آدم (ع ) موحّد و خداپرست بوده اند و نمى شود پدر يا مادر يا يكى از اجداد پيامبرى ، يا امامى مشرك و بت پرست بوده باشد. چون پيامبر و امام بايد از همه افراد برتر و بـا فـضـيـلت تـر بـاشد و هيچ عيب و خصلتى كه سبب تنفّر مردم شود، در آنان وجود نداشته باشد، مشرك يا كافر بودن پدر و مادر از جمله عيبهايى است كه بودن آن در پيامبر و امام باعث پايين آمدن شاءن آنها مى شود و مردم از آنها دلسرد مى شوند. (23) روايـات مـتـعـددى در ايـن مـورد از پـيـامـبـر و امـامـان از طـريـق شـيـعـه و سـُنـى نقل شده است . در روايتى پيامبر مى فرمايد:پيوسته خداوند مرا از صُلبها و پشتهاى پاك به رحـمـهـاى پـاكـيـزه مـنـتـقـل مـى كـرد تـا... (24) تـعـداد زيـادى از عـلمـاى اهـل سـنـت در ايـن اعـتـقـاد بـا شـيـعـه مـوافـقـنـد، ولى بـعـضـى از اهـل سـنـّت مـشـرك بـودن پـدران و مـادران پـيـامـبـران را محال نمى دانند ومعتقدند كه بعضى از آنها،از جمله پدر حضرت ابراهيم (ع ) مشرك بوده است .دقـت در اين آيه و آيات ديگر قرآن كه راجع به اين موضوع است به ما مى فهماند كسى كه در اينجا پدر ابراهيم (ع ) خوانده شده و نامش آزر بوده ، پدر حضرت ابراهيم (ع )نبوده بلكه عمو يا سرپرست او بوده كه