تاكنون سخن از نور عمومى خدا بود كه با تابش آن ، جهان ظهور مى يابد و ايـنـك سـخـن از نـور خـاصّ خدا در ميان است ، نورى كه تنها مؤ منان با آن روشن مى شوند و به وسيله آن به سوى كارهاى شايسته راه مى يابند و آن ، (نور معرفت ) است .خـداى تـعـالى ، اين نور را به چراغى مَثَل زده است كه در شيشه اى قرار گرفته باشد و با روغـن زيتون ، در نهايت صفا و پاكى در حال سوختن باشد و چون شيشه چراغ نيز صاف است ، مـانـنـد سـتـاره فـروزنـده اى مـى درخـشـد و صـفـاى ايـن بـا صـفـاى آن (نـور عـلى نـور) را تشكيل مى دهد و اين چراغ در خانه هاى عبادت آويخته شده است . خانه هايى كه در آنها مردانى مؤ من ، خداى را ستايش مى كنند. مردانى كه خريد و فروش آنها را ازياد پروردگارشان و از عبادت او بـاز نـمـى دارد و آنـان از روزى كـه دلهـا و چـشـمـهـا در آن زيـر و رو مـى شود در هراسند اين مـثـال صـفـت نـور مـعـرفـتى است كه خداى تعالى مؤ منان رابا آن گرامى داشته است . نورى كه دنـبـالش سـعـادت هـمـيـشگى است و كفار را از آن محروم كرده و در ظلماتى قرار داده كه هيچ نمى بينند. (179)
اطاعت و انضباط مؤ منان
(وَ يَقُولُونَ امَنّا بِاللّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ اءَطَعْنا ثُمَّ يَتَوَلىّ فَريقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ ما اُولئِكَ بـِالْمـُؤْمِنينََ وَ إِذا دُعُوا إِلىَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذا فَريقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونََ وَ إِنْ يَكُنْ لَهُمُ الْحـَقُّ يَاءْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنينََ اءَفى قُلوُبِهِمْ مَرَضٌ اءَمِ ارْتابُوا اءَمْ يَخافُونَ اءَنْ يَحيفَ اللّهُ عَلَيْهِمْ وَ رَسـُولُهُ بـَلْ اُولئِكَ هـُمُ الظـّالِمـُونََ إِنَّمـا كـانَ قـَوْلَ الْمُؤْمِنينَ إِذا دُعُو إِلىَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بـَيـْنـَهُمْ اءَنْ يَقُولُوا سَمِعْنا وَ اءَطَعْنا وَ اوُلئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونََ وَ مَنْ يُطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَيَخْشَ اللّهُ وَ يَتَّقْهِ فَاوُلئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ) (نور، 47 ـ 52) ومـى گـويـنـد:بـه خدا و پيامبر ايمان آورده ايم و اطاعت مى كنيم . آن گاه دسته اى از آنان روى بر مى تابند و اينان مؤ من نيستند. هر گاه آنان به سوى خدا و پيامبرش فرا خوانده شوند تا مـيـانـشـان حكم كند، گروهى از آنان رو مى گردانند و اگر حق با آنها باشد با اعتراف و اعتقاد بـه سـوى او مـى آيند. آيا در دلهايشان بيمارى است يا در ترديد هستند يا بيم آن دارند كه خدا پـيـامبرش بر آنها ستم كنند؟بلكه آنان خود ستم پيشگانند. هرگاه مؤ منان رابه خدا وپيامبرش فـراخوانندتاميانشان حكم كند،سخنشان جزاين نيست كه مى گويند:شنيديم واطاعت كرديم .اينان رسـتـگارانند و كسانى كه از خدا و پيامبرش فرمان مى برند و از خدا مى ترسند وپرهيزكارى مى كنند، رستگارانند.
چند نكته
1 - اطاعت عملى
پذيرفتن يك مكتب به معناى پذيرفتن عملى تمام برنامه هاى آن است ؛ كسى كه ديـن و آيـيـنـى را بـر مـى گـزيـنـد بايد به كلّيه دستورات آن تن در دهد و هيچ گاه با آن به مـخـالفـت بـرنخيزد. قرآن اين گونه كسان را مؤ منان واقعى مى شمرد، ولى كسانى را كه به ظـاهـر اسلام را پذيرفته