چند نكته - فرازهایی از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرازهایی از قرآن - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چند نكته

1 - موعظه اى مهم

در اين آيه شريفه ، ابتدا پيامبر را مخاطب قرار مى دهد و سپس بقيه افراد را بـه آن جـنـاب ، مـلحـق مـى كـند و حكم كلى را بيان مى فرمايد كه ما ناظريم . از طرف ديگر مى فرمايد:ما ناظر بر تمام شؤ ون شما هستيم ، آنچه تصميم بگيرى و قصد كنى ، آنچه از قرآن مـا بـخـوانـى و آنـچـه عـمـل كـنـيـد؛ نـاظـر و شـاهـد بـرهـر سـه مـرحـله افـكـار، سـخـنـان و اعـمـال هـسـتـيـم . ايـن بـيـان ، اشـاره بـه سـلطـنـت و احـاطـه كـامـل الهـى اسـت كـه بـرهـمـه چـيـز واقـع مـى شـود. شـهـادت و عـلم آگـاهـى و نظارت بر تمام اعمال و جهات مختلف آن واعمال همه افراد، كه نه هيچ پيامبرى ، مؤ منى يا مشركى از آن مستثناست و هـيـچ عمل آشكاريا پنهان ، كوچك يا بزرگى . وقتى خداوند به پيامبرش ياد آور مى شود كه ما شاهد هستيم ، متوجه و مراقب باش ، ديگران بايد حساب كار خود را بكنند. اين موعظه اى بليغ و رسـا از جـانـب خـداونـد براى بندگان است تا متوجه و مراقب باشند و در پيشگاه شاهد عالم و مقتدرى چون خداوند، جسارت نورزند و دست به گناه نيالايند. (131)

2 - شـرم حـضـور

چـنـانـچـه انـسـان خود را در حضور كسى بداند، شرم حضور اقتضادارد كه از ارتـكـاب گـناه و زشتى و فحشا، دست بدارد، بويژه اگر شاهد، بزرگ و صاحب اختيار و ولى نـعـمـت بـاشـد. تكيه آيه بر لفظ شاهد نيز ممكن است از اين جهت باشد كه خداوند در عين اينكه حـاضـر اسـت ، شـاهـد و نـاظـر و مـراقـب نـيـز هـسـت و ايـن طـور نـيـسـت كـه غافل يا مشغول باشد و فعل شما را مشاهده نكند و متوجه نشود.

3 - شـاهـدان

فـرمـود:(ما بر شما شاهديم ) تا بفهماند كه ملائكه و انسانهاى صالح همچون پيامبران و امامان نيز بر ما شاهدند و خداوند، نظارتى فوق همه آنها دارد. (132) و در جاى ديگر مى فرمايد:

هـرعـمـلى انـجـام دهـيـد خـداونـد و رسـولش و مـومـنـان آن عمل را مى بينند. (133)

4 - داسـتـانـى جـالب

در داستان حضرت يوسف عليه السلام و زليخا روايت شده است كه وقتى زليـخـا يـوسـف رابـه خـلوتـگـاه كـشـانـد، بـراى ايـنـكـه محفل از حضور اغيار خالى باشد، برخاست و پارچه اى بر روى بتى كه در گوشه اتاق بود انـداخت . يوسف عليه السلام پرسيد:چه مى كنى ؟ زليخا جواب داد:از آن بت خجالت مى كشم ، مى خواهم او مرا نبيند. يوسف عليه السلام جواب داد:تو از بتى كه نمى شنود نمى بيند و نمى فـهـمـد و نـمـى خـورد و نمى نوشد، شرم مى كنى ، در حالى كه انتظار دارى من از خداوند خالق انسان و تعليم دهنده او شرم نكنم . (134)

اولياى الهى خوف و حزنى ندارند

(اءَلاإِنَّ اءَوْلياءَاللّهِ لاخَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاهُمْ يَحْزَنُونَالذَّينَآمَنُواوَكانُوايَتَّقُونَ)(يونس ،62ـ 63) آگـاه باشيد كه بر اولياى خدا خوفى نيست و اندوهگين نمى شوند. آنهايى كه ايمان آوردند و تقوا مى ورزيدند.

چند نكته

1 ـ كـدام مـرتـبـه ايـمـان ؟

از كـسـانـى كـه ايـمـان آورده و قـبـل از آن تـقـوا مـى ورزيـدنـد عـنـوان اوليـاى خدا، ياد كرده است و اين تعريف نشان مى دهد كه قـبـل از تـحـقـّق ايـن ايـمان ، تقوا داشته اند و منظور از اين ايمان ، ايمان ابتدايى نيست ، بلكه ايـمـانـى اسـت كـه در درجـه بـالايـى قـرار دارد و بـعـد از اعـتـقـاد و عـمـل به موازين اسلام ، حاصل مى شود و درجاى ديگرى ، مومنانى ابتدايى به اين ايمان ماءمور شده اند. قرآن شريف مى فرمايد:

(يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوُا آمِنُوا) (135) اى كسانى كه ايمان آورده ايد، ايمان بياوريد.

پـس مـنـظـور از ايـن ايـمـان ، مـرتـبـه ديـگـرى غـيـر از آن مـرتـبـه اول ايـمـان است كه در افراد معمولى يافت مى شود. براى هريك از ايمان و اسلام ، مراتبى است كـه بـعـضـى فوق بعضى ديگر است . مرتبه اول از اسلام ، اين است كه آدمى كلمه شهادتين را بـر زبـان ، جـارى سـازد وبه ظاهر تسليم دستورات دين گردد. مرتبه دوم از اسلام كه اولين مـرتبه ايمان شمرده مى شود، عبارت است از اينكه گوينده شهادتين در

/ 375