ايـن نوع دستورات انضباطى نه تنها مخصوص زمان پيامبراسلام (ص ) نبوده است ؛ بلكه رعايت آن در برابر تمام رهبران الهى و دينى :پيامبر (ص )، امام (ع ) و ولّى فـقـيـهـى كـه جانشين امام است و همچنين كسانى كه به صورت سلسله مراتب از طرف ولى فقيه مـنـصـوب مـى شـونـد، لازم اسـت ؛ چـرا كـه انـضـبـاط بـراى هـر جـمـعـيـّت مـتـشـكّل و منسجم ، ضرورى است و سرنوشت مسلمانان و نظام جامعه اسلامى با آن نظم و انضباط پيوند خورده است . درستى عبادات اسلامى چون نماز، روزه ، حج و... هم از نظر چگونگى و هم از نـظـر وقـت بـر نـظـم دقـيـق اسـتـوار اسـت . عـلاوه بـر تـاءكـيـد قـرآن و روايـات ، عـقـل و مـنـطـق نـيـز آن را تـاءيـيـد مـى كـنـد و هـيـچ مـديـريـت صـحـيـح بدون آن امكان پذير نيست . (183)
فـشـرده مطالب آيات (55 ـ 64) نور
نـويد حكومت جهانى ، نابودى كفر و ظلم و برقرارى صلح و امنّيت واقعى درجامعه (55) امر به بر پا داشتن نماز، پرداخت زكات ، اطاعت از پيامبر (ص )، تهديد كفّار به مجازات اءُخروى (56 ـ 57) ضـرورت اجـازه بـردگـان و كـودكـان نـابـالغ هنگام ورود به محلّ استراحت پدر و مادر و رعـايـت عـفت در خانواده (58 ـ 59) مجاز بودن زنان سالخورده در فرو نهادن بعضى از پوشش خـود (60) آداب غذا خوردن با افراد مريض ، نابينا و خويشاوندان نزديك و چگونگى سلام دادن بـه هـمـديـگـر (61) رعـايـت نظم و دستورات انضباطى واهميت دادن به دستورات پيامبر (ص ) و نتيجه سرپيچى از آنها و علم و آگاهى خدا بر همه چيز (62ـ 64).
وعده حكومت صالحان
(وَعـَدَ اللّهُ الَّذيـنَ امـنـُوا مـِنـْكُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فىِ الاَْرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذيـنَ مـِنْ قـَبـْلِهـِمْ وَ لَيـُمـَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذىِ ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ اَمْناً يَعْبُدُونَنى لا يُشْرِكُونَ بى شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَاُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ)(نور، 55) خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده اند و كارهاى شايسته كرده اند، وعده داد كه آنها را در روى زمـين جانشين ديگران قرار دهد ـ همچنان كه مردمى را كه پيش از آنها بودند، جانشين ديگران كـرده ـ و ديـنـشـان را كـه خـود بـرايـشان پسنديده است ـ استوار سازد و ترسشان رابه آرامش و ايـمـنـى بدل كند، تا مرا بپرستند و هيچ چيزى را با من شريك قرار ندهند. و آنها كه از اين پس ناسپاسى كنند، نافر مانانند.
چند نكته
1 - اسـتخلاف ، يك سنّت الهى
استخلاف عبارت است از جانشينى افراد شايسته و حكومت آنان در زمـيـن ، و ايـن يـك سـنـّت تغيير ناپذير الهى است ؛ بدين معنى كه خداوند كافران و گناهكاران امـّتـى را از ميان مى برد و برخى از مؤ منان و صالحان خاصّى رانجات مى دهد تا جانشين اقوام گـذشـتـه بـاشـنـد و وارث زمـيـن گـردنـد و جـامـعـه شـايـسـتـه اى را تـشـكـيـل دهـنـد و ايـن سـنـّت ، در طـول تـاريـخ رايـج بـوده اسـت ؛ چـنـانـكـه خـداونـد، بـنـى اسرائيل را پس از هلاكت فرعونيان وارث حكومت زمين كرد يا مسلمانان صدر اسلام را كه مدتى در اضـطـراب و نـا امـنـى زنـدگـى مـى كـردند و حتّى شبها با اسلحه مى خوابيدند، وارث آن ديار گردانيد و امنّيت و آرامش حكمفرما شد. (كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ) (184)
2 - مـفـهـوم تـمـكـيـن
تـمـكين عبارت است از قرار گرفتن و ثابت شدن يك چيز در مكان معيّن و اين تعبير، كنايه از ثبات استقرار آن است ، بگونه اى كه بتواند نقش خود را بدون مانع ايفا كند. پـس تـمـكـيـن ديـن . يـعـنـى در جـامـعـه بـه آن عـمـل شـود و هـيـچ قـدرتى از آن جلوگيرى نكند و اصول و