خداوند پس از بيان اوصاف مؤ منان ، آنان را به عنوان تنها وارثـان بهشت معرفى مى كند. بهـشت با همه نعمـتهاى معنوى و مادى اش به چنين مؤ منانى ميراث داده مى شـود و در آن بـــراى هـمـيـــشـه بـهــره مند خواهـند بود. البـته در اين آيه تعبـير (فردوس ) آمده و در روايات ، (فردوس ) بهترين جاى بهشت معرفى شده است .رسول خدا(ص ) فرمود:وقـتـى از خـدادرخـواسـت مى كنيد، (فردوس ) رابخواهيد كه در وسط بهشت وبر نقطه بلند آن قرار دارد كه فوق آن عرش رحمان است ونهرهاى بهشت ازآنجا مى جوشد. (153)
چگونگى خلقت انسان
(وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طينٍَ ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فى قَرارٍ مَكينٍَ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عـَلَقـَةً فـَخـَلَقـْنـَا الْعـَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ اَنْشَاءْناهُ خَلْقاً اخَرَ فَتَبارَكَ اللّهُ اَحْسَنُ الْخالِقينَ)(مؤ منون ، 12 ـ 14) و هـمـانـا انـسـان را از خـلاصـه اى از گـل بـيافريديم . پس او را نطفه اى كرديم (و) در جايى مـحـفـوظ (رحـم ) قـرار داديـم . آن گـاه نطفه را علقه (خون بسته ) و علقه رامضغه (چيزى شبيه گـوشـت جـويـده ) ومضغه را به صورت استخوانهايى درآورديم . پس بر استخوانها گوشتى پـوشـانـديـم . پـس ازآن آفـريـنـش ديـگـرش قـرار داديـم . پـس آفـريـن بـر خـدا كـه بـهترين آفرينندگان است .
چند نكته
1 - سـيـرى در عـالم انفس
يكى از مهمترين راههاى شناخت (الله ) خودشناسى است . خودشناسى در بـعـد جـسـمانى شامل شناخت مراحل آفرينش بدن و ويژگيهاى كار بدن است كه آثار قدرت و حـكـمـت خـداونـد در هـمـه حـالات آن آشـكـار اسـت و در بـعـد روحـانـى شـامـل شـنـاخـت اسـتـعدادها، توانمنديها و نقاط قوت و ضعفى مى شود كه در وجود انسان نهفته و انـديـشـيـدن در چـگـونـگـى و حـكـمـت هـر يك از آنها و يافتن راه درست براى نجات از گردابهاى نابودى و دستيابى به سعادت است .آيات بالا در شناخت آفرينش انسان ، نكته هايى را براى شناخت خداوند خاطرنشان مى سازد:الف ـ آفرينش انسان با همه شايستگى و عظمتى كه دارد از خاكى كه در كم ارزش بودن ضرب المثل است .ب ـ تداوم نسل با تمام اهميت آن از طريق نطفه و آبى پست و بى مقدار.ج ـ قرار دادن نطفه براى رشد در محفوظترين نقطه بدن .د ـ مراحل شگفت انگيز سير نطفه در رحم مادر. (154)
2 - اعجاز علمى
آيات بالا از نمونه هاى اعجاز علمى قرآن است . در زمانى كه از كالبد شكافى و جـنـيـن شـنـاسـى كـسـى اطـلاعـى نـداشت و ابزارى براى اين كار وجود نداشت ، قرآن كريم از مـراحـل رشـد