بـشر براى رفع اختلاف ، نياز به قانون داشت . از اين رو، دست به تدوين قانون زد، اما به دليل اينكه تنها بعد مادى انسان را در نظر دارد، قانون او نمى تواند پاسخگوى مشكلات جامعه بشرى باشد. خداى متعال كه آگاه به همه نيازهاى بشر و خالق اوست ، براى رفع اختلاف بين بـشـر، قـانـون تـنـظـيـم كـرده و آن را هـمـراه بـا عـبـادات ديـنـى كـه مـكمل آن قانون است فرستاده و اساس آن را بر توحيد قرار داده است ، تا بدين وسيله هم عقايد بشر و هم اخلاق و رفتار او تصحيح شود.
اختلاف در دين
عـده اى از افـراد بـشـر كـه طـالب حـقـيقت بودند، از قوانين دين پيروى كرده و اختلافات را به وسـيـله آن بـرطـرف مـى كـردنـد، امـا دسـتـه اى ديـگـر اخـتـلاف را بـه مـسـائل ديـن هم ـ كه براى رفع اختلاف آمده بود ـ سرايت داده و بر سر معارف دين و مبداء و معاد اختلاف كردند و در نتيجه به وحدت دينى خلل وارد شد و شعبه ها و حزبها پديدار گشت . قرآن مجيد، عامل پيدايش اين تفرقه را حسادت و ظلم حاملان دين و گردانندگان كليسا و كسانى كه به كتاب خدا علم داشتند، مى داند و انگيزه آنان را بغى و ظلم معرفى مى كند. 157
سنت ابتلاى مؤ منان
(اءَمْ حَسِبْتُمْ اءَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمّا يَاءْتِكُمْ مَثَلُ الَّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَاءْساءُ وَ الضَّرّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذينَ امَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُاللّهِ اءَلا اءِنَّ نَصْرَاللّهِ قَريبٌ) 158 آيـا گـمـان مـى بـريـد كه به بهشت داخل مى شويد، در حالى كه هنوز مانند آنچه بر پيشينيان شـمـا وارد شد، به شما نرسيده است ؟ همانان كه گرفتاريها و ناراحتيها 159 به آنها رسـيـد، و آنچنان ناراحت شدند كه پيامبر و افرادى كه ايمان آورده بودند گفتند:پس يارى خدا كى خواهد آمد؟ آگاه باشيد، يارى خدا نزديك است !
شاءن نزول
بعضى از مفسران مى گويند:در جنگ احزاب هنگامى كه ترس بشدت بر مسلمانان چيره شد و در مـحـاصـره قـرار گـرفتند، اين آيه نازل شده ، همچنين گفته اند:هنگامى كه مسلمانان در جنگ احد شـكـسـت خـوردنـد، (عـبـدالله ابـن اُبـى ) به آنها گفت :تا كى خود را به كشتن مى دهيد، اگر مـحـمـد(ص )پـيـامـبـر بـود خـداونـد يـاران او را گـرفـتـار اسـارت و قتل نمى كرد. در اين موقع آيه مزبور نازل شد. 160
ضرورت امتحان
(ابـتـلا) و (امـتـحـان ) از مـفـاهـيـم مهم تربيتى و جهان شناسى قرآن است . يكى از تصورهاى نابجا ولى رايج در ميان انسانها اين است كه اگر ما به صف نيكان و صالحان پيوستيم ، مورد حمايت خدا خواهيم بود و در اين صورت نبايد به هيچ امر ناخوشايندى گرفتار شويم .نادرستى اين پندار از آنجاست كه اگر پيروزى و آسايش همواره در جبهه مؤ منان و شكست و تلخ كـامـى در جـنـاح كـافـران بـاشد، بسيارى از مردم اگر چه مؤ من نباشند براى كسب مزاياى مادى دنيوى به دروغ ادعاى ايمان مى كنند و بدين ترتيب ، مؤ منان حقيقى با دروغگويان در يك صف و يك رتبه قرار مى گيرند، در