چند نكته - فرازهایی از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرازهایی از قرآن - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بـايـد از غـضـب و مـكـر پـنـهـان خـدا بـتـرسـنـد و قـبـل از نـزول عـذاب خـدا تـوبـه كـنـنـد. از امـام صـادق (ع ) نقل شده :

(خداوند، وقتى بخواهد به بنده اش خيرى برساند، به هنگام ارتكاب گناه او را گرفتار بلا مـى كـنـد و اسـتـغفار را به ياد او مى آورد واگر بخواهد به بنده اش شرى برساند، به هنگام ارتـكـاب گـنـاه ، او رانـعـمـت مى دهد تا استغفار را فراموش كند و به گناه ، ادامه دهد واين همان سخن خداست كه فرمود:

(سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ) (94)(آنان را بتدريج به ورطه هلاك مى كشانيم از راهى كه ندانند).) امام على (ع ) مى فرمايد:

(يـَابـْنَ آدَمَ اِذا رَاءَيـْتَ رَبَّكَ سـُبـْحـانـَهُ يـُتـابـِعُ عـَلَيـْكَ نـِعـَمـَهُ وَاءَنـْتَ تـُعـْصـيـهـِ فَاحْذَرْهُ) (95) اى فـرزنـد آدم ، هنگامى كه ببينى خداوند، پى در پى به تو نعمت مى بخشد، درحالى كه تو نافرمانىِ او مى كنى ، پس برحذر باش (وبترس كه مبادا به استدراج گرفتار شده باشى ).

مؤ منان را به بهانه هاى پوچ ، طرد نكنيد (وَلا تـَطْرُدِ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدوةِ وَالْعَشِىِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ ما عَلَيْكَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَىْءٍ وَما مِنْ حِسابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَىْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظّالِمينَ)(انعام ، 52) كـسانى را كه هر بامداد و شامگاه ، پروردگار خويش را مى خوانند و خواستار خوشنودى اويند، طـرد مـكـن ، نـه چـيـزى از حـسـاب آنـهـا بر عهده توست و نه چيزى از حساب تو برعهده ايشان . اگرآنها را طرد كنى ، در زمره ستمكاران در آيى . (96)

چند نكته

1 ـ خود بزرگ بينى دنياداران

كـسـانـى كـه از مـوقـعـيـت اقـتـصادى واجتماعى چشمگيرى برخوردار باشند، اگر نور توحيد در قلوبشان نتابيده و فقر ذاتى خود رانيافته باشند، احساس بزرگى وبرترى مى كنند و خود رايك سرو گردن از ديگران بالاتر مى بينند وتوقّع دارند كه مستضعفان تابع آنها باشند و بـرايـن احـسـاس بـى اسـاس آنـان ، صـحـّه بـگـذارنـد. دل چـنـيـن افرادى ، آمادگى پذيرش نور الهى را از دست داده ، زيرا گرايشهاى مادى ، گوش و چشم دلشان را كرو كور كرده است .

از سـوى ديـگـر،فـقـيـران و بـه اصـطـلاح (جـنـوب شـهـريها) چون هنوز فطرتشان به هوا و هـوسـهـاى مـادى ، آلوده نـشـده اسـت ، بـآسـانـى ، تـسـليـم حـق مـى شـونـد. از ايـن رو، در طـول تـاريـخ ، بـيـشـتـر پـيـروان پـيـامـبـران را پـا بـرهـنـه هـا واقـشـار كـم درآمـد تـشـكـيـل مـى داده انـد. تـاريـخ نهضتهاى پيامبران گوياى اين واقعيت است كه چون مستكبران به اطـرافـيـان پـيـامـبـران مـى نـگـريـستند و مى ديدند كه مردمان كم در آمد و فاقد موقعيتهاى ممتاز اجـتـمـاعـى بـرگرد آنان حلقه زده اند، ايمان خود به پيامبران را مشروط به اين مى ساختند كه پيامبراز آن پيروان كناره بگيرد وآنان را از خويشتن طرد كند.

2 ـ معيار سنجش

بيشتر محرومان جز به انگيزه دست يابى به رضاى حق ، ايمان نمى آورند.خداوند پيامبرش را هشدار مى دهد كه مبادا براى جلب رضايت تعدادى مرفّهِ خود خواهِ بى درد و جذب آنان به اسلام ، مـحـرومـان مـؤ مـن را از خـود بـرانـد كـه طـرد آنان ظلم است ، زيرا در جامعه اسلامى معيار و ميزان شخصيت افراد، ايمان ، تقوا، عمل صالح ، جهاد و فداكارى آنها است نه ثروت ، موقعيت اجتماعى ، حسب و نسب وامثال آن .

ملاطفت با مؤ منان و تشويق به توبه

(وَاِذا جاءَكَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِاياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ اَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَاَصْلَحَ فَاَنَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ)(انعام 54)

/ 375