تمسك به عروة الوثقى - فرازهایی از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرازهایی از قرآن - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

باشد، براى فهماندن آن نياز به اكراه نيست .

از طـرف ديـگـر، خـداونـد ايـمـان اجبارى را نمى خواهد. او مى خواهد بندگانش ، با ديدن آيات و بـيـنـات و بـا دعـوت مـتـيـن و اسـتـدلالى انـبـيـا، آزادانه ايمان آورند و پيامبرانش را امر كرده كه بـنـدگانش را با حكمت و موعظه به راه حق بخوانند، تا طالبان سعادت ايمان آورند و به آنان فـرمـوده كـه آدمـهـاى شـقـى را مـجـبـور بـه ايـمـان آوردن نـكـنـنـد، چـه ايـنـكـه پـيـامـبـران وكيل بر ايمان آوردن آنها نيستند و وظيفه آنها فقط ابلاغ است . 188 البـتـه خـداونـد مـالك قـلبـهـاسـت و مـى تواند اراده كند كه كافران حق را بپذيرند و جز حق را نـخـواهـنـد و غـيـر ايمان را طالب نباشند؛ ولى خدا چنين اراده نكرده است . خداوند مى فرمايد:(ما بـشـر را بـه سـوى سـعـادت ، هـدايـت كـرديـم ، خـواهـد شـاكـر بـاشـد و خـواهـد كـافـر باشد). 189 بـر اسـاس اين آيه شريفه ، خداوند به وسيله هدايت فطرى و پيامبران ، بشر را به سوى حق راهـنـمـايـى كـرد و راه سـعـادت و نـيـكـبـخـتـى را بـه او نـمـايـانـد. حـال او را آزاد گـذارده تـا بـه مـقـتـضـاى فـطـرت بـه دسـتـورات انـبـيـا عـمـل كـنـد يـا راه طـغيان در پيش گيرد و بر خلاف رضاى خدا، كفر ورزد. خداوند كفر را برايش نـپـسـنـديـده ، 190 ولى چنانچه خودش بخواهد، مانعش نمى شود و او را به ايمان آوردن مجبور نمى كند. 191 در جـمـله (لا اِكـْراهَ فـِى الدّيـنَ) دو احـتـمـال اسـت :احـتـمـال اول ايـنـكـه آيه شريفه در مقام بيان واقعيت ، و خبردادن از آن است و مى فرمايد:دين نمى تواند اجبارى باشد، چون مربوط به قلب است .

احـتـمـال دوم ايـنـكـه دسـتور باشد، يعنى به پيامبر فرموده كه كسى را به ايمان آوردن مجبور نـكـنـيـد، كـه در ايـن صـورت نـيـز با توجه به همان واقعيت ، چنين دستورى داده است ؛ يعنى مى فرمايد چون دين نمى تواند اجبارى باشد، پس شما هم خود را بيهوده زحمت ندهيد و مردم را وادار بـه ايـمـان آوردن نـكـنـيـد، چـون اجـبـار شـمـا فـقـط در ظـاهـر آنـهـا اثـر دارد، نـه در بـاطـنشان . 192 پرسش :اگر اجبار در دين صحيح نيست ، پس چرا پيامبر فرمود:من ماءمور شدم با مردم بجنگم تـا بـه تـوحـيد (لا اله الا الله ) اعتراف كنند و اگر آن را بگويند، جان و مالشان در امان خواهد بود؟ پاسخ :حيات و فطرت انسانيت بر مبناى توحيد است و شرك و كفر، هلاك انسانيت و مرگ فطرت و خاموش شدن چراغ دلهاست . پس توحيد، حق فطرى همه انسانها و مهمترين حقوق انسانى است و مروّجين شرك و كفر غاصبان حق فطرى انسانهايند و جنگ با آنها در حقيقت ، دفاع از حق انسانيت و زنـده كـردن انـسـانـيـت اسـت . بـه هـمين جهت قرآن شريف ، اين جهاد را حياتبخش معرفى كرده است . 193 حـالا اگـر زنـده كـردن انـسانيت و رساندن انسانها به حيات انسانى شان منوط به اين بود كه تـوحـيـد را كه مطلوب همه انسانهاى سليم الفطره است بر چند نفر كه سلامت فطرى خود را از دسـت داده انـد تـحـمـيـل كـنـيـم ، اين كار را مى كنيم و هيچ عيبى ندارد. البته اين جنگ و كارزار با غـاصـبـان حـق انـسـانـيـت و واداشـتـن آنـهـا بـه ايـمـان ظـاهـرى و صـورى و عمل به قوانين اسلامى بعد از تبليغ و اقامه دليلهاى روشن خواهد بود.

مساءله تحميل قانون به كسانى كه جز به زور زير بار قانون نمى روند طريقى است كه در ميان همه ملّتها و دولتها رايج است . 194 حـد زدن و تـنـبـيـه و اعـدام مـرتـدان نـيز به همين جهت است . آنها در حقيقت غاصبان حقوق انسانيت و اشاعه دهندگان شرك و كفرند و بايد تنبيه شوند، تنبيهى متناسب با گناهشان .

تمسك به عروة الوثقى

مـفـسـران ، در ايـنـكـه عـروة الوثـقـى چـيـسـت ، نـظـراتـى ابـراز داشـتـه انـد. كـسـى كـه دو اصـل زيـر را رعـايـت كـنـد بـه عـروة الوثـقـى تـمـسـك جـسـتـه اسـت :اول كـفـر بـه طـاغـوت و دوم ، ايـمـان بـه خـدا. كـفـر بـه طـاغـوت هـم شـامـل طـاغـوت نـفـس يـعـنـى هـوا و هـوس و نـفـس امـاره مـى شـود وهـم شامل مظاهر بيرونى آن يعنى طاغوتهاى قدرت طلب ستمگر.

پـس انـسـان اول بـايـد قـلب خـود را از هـرگـونـه طـاغـوت و مـعـبـود باطل درونى و بيرونى تخليه

/ 375