علاوه بر نوشتن قرارداد، طرفين بايد دو مرد مسلمان و در صورتى كه دو مرد نبود يك مرد و دو زن مـسـلمـان را كـه مـورد اطمينانند شاهد بگيرند. دو زن بايد با هم شهادت بدهند تا اگر يكى اشـتـبـاه كـرد، دومـى يـادآورى كـنـد. عـلت ايـنـكـه شـهـادت دو زن ، مـعـادل شـهادت يك مرد قرار داده شده ، اين است كه زن ، در مسائلى كه بطور مستقيم مربوط به وظايف او نيست داراى قوه ضبط و حفظ كمترى است . 224
تكليف به اندازه توان
(لا يـُكـَلِّفُ اللّهُ نـَفـْسـاً اِلاّ وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَااكْتَسَبَتْ رَبَّنا لا تُؤ اخِذْنا اِنْ نـَسـيـنـا اَوْ اَخـْطَاءْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا اِصْراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تـُحـَمِّلْنـا مـا لا طـاقَةَ لَنا بِه وَاعْفُ عَنّا وَاغْفِرْ لَنا وَارْحَمْنا اَنْتَ مَوْلينا فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرينَ) 225 خـدا كـسـى را جـز بـه انـدازه توانش ، تكليف نمى كند. (هر كس ) هر چه كسب كند (از نيكى ) به سود اوست و هر چه كسب كند (از بدى ) نيز به زيان اوست . پروردگارا! اگر فراموش كرديم يـا خـطـا رفـتيم مارا مؤ اخذه مفرما. پروردگارا! بارى سنگين ، همچنان كه بر پيشينيان از ما روا داشـتـى ، بـر دوش مـا مـنـه ، پـروردگـارا! و بـر مـا آنـچـه را طـاقـت بـر آن نـداريـم ، تحميل مفرما، از ما درگذر و ما را ببخش و بر ما رحم كن تو مولاى مايى ، پس ما را بر كافران ، يارى بخش .
مدار تكليف
آيه شريفه به اين واقعيت كه خداوند بر كسى جز به اندازه توانش تكليف نمى كند، تصريح كـرده اسـت . در يـك آيـه پـيـش از اين نيز از زبان بندگان خدا آمده كه پس از شنيدن فرمانهاى الهى مى گويند:(خداوندا!فرمانت را به گوش جان شنيديم و اطاعت مى كنيم ). معناى اين سخن آن است كه ايشان انجام اين تكاليف را در حدود قدرت و توان خود مى ديدند. با دقت در اين مطلب ، نتيجه هاى زير، حاصل مى شود:الف ـ فـرمـانـهـاى الهـى بـقدر توانايى و قدرت بشر است و مهمترين وظيفه انسان ، غلبه بر تـمـايـلات نـفـسـانـى اسـت كـه در مـقـابـل احـكـام شـرع و عقل به وسوسه گرى مى پردازد.ب ـ در مـواردى كـه انـسـان بـه دلايـلى قـادر به انجام تكليف نباشد، تكليف از او برداشته مى شـود.بـه عـبارت ديگر، در تمام احكام شرعى ، قدرت و توان انسان به عنوان يك شرط لحاظ شده است ؛ البته بنده نيز تا آنجا كه در توان دارد، بايد در اطاعت خدا بكوشد.ج ـ احـكـام شـرعـى هـمـواره بـا فـرمـان عـقـل هـمـاهـنـگ و هـمـراه اسـت و عقل و شرع در تمام مراحل ، دوش به دوش يكديگر پيش مى روند. 226 پرسش :چگونه مى توان فراموشى و خطا را كه اختيارى نيست ، مؤ اخذه و مجازات كرد؟!جـواب :اول ايـنـكـه گـاهـى فـرامـوشـى اخـتيارى است ، مانند كسانى كه خدا 227، قيامت 228 و يا هشدارها 229 را به فراموشى سپردند.دوم ايـنـكـه گـاهـى مـقـدمـات فـرامـوشـى و خـطـا، اخـتـيـارى اسـت ، مـانـنـد تـمايل و توجه به دنيا و همنشينى با اهل غفلت و لهو و لعب كه با جلوگيرى از اين مقدمات ، مى توان از فراموشى در امان ماند. پس در هر دو صورت مى توان شخص را مؤ اخذه كرد؛ زيرا وى كوتاهى كرده و مرتكب خطا شده است .ممكن است سؤ ال ديگرى پيش آيد كه آيا خداوند، (اِصْرْ) و تكليفهاى سخت و بيش از حد طاقت را بر دوش بندگان خود مى نهد كه ما معافيت از آنها را بطلبيم ؟