تصميم و توكل - فرازهایی از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرازهایی از قرآن - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بـيـشـتـرى تـاءيـيـد و تـقـويـت مـى شـود، بـرگـزيـنـد يـا آنـكـه از حـاصـل آن آرا، طـرحـى نـو درافـكـند و تصميم نهايى و قاطع را بگيرد. نرمش و انعطاف ، هنگام مـشـورت ، بـايـد جـاى خـود را بـه قـاطـعـيـت و تـصـمـيـم خلل ناپذير و به تعبير آيه مورد بحث (عزم ) بدهد.

در ايـن آيـه ، مـشـورت بـه جـمـع و (عـزم ) بـه شـخـص رسـول اكـرم (ص )وابـسـتـه شـده و ايـن بـدان مـعـنـاسـت كـه بـررسـى و مـطـالعه جوانب مختلف مـسـائل اجـتـمـاعـى ، بـايد به صورت دسته جمعى انجام شود، ولى در مرحله تصميم بايد اراده واحدى به كار افتد و از هرج و مرج جلوگيرى شود.

تصميم و توكل

(فَاءِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ) هـنـگـامـى كـه تـصـمـيـم نـهـايـى را گـرفـتـى ، بـر خـدا توكل كن .

ايـن جـمـله بـديـن مـعـنـاسـت كـه در عـيـن فـراهـم آوردن اسـبـاب و وسائل عادى ، استمداد از قدرت بى پايان الهى را فراموش ‍ مكن .

پـيـغـمـبـر گرامى (ص )به عربى كه پاى شترش را نبسته و آن را بدون زانوبند رها ساخته بود و اين كار را توكل بر خدا مى پنداشت ، فرمود:

(اِعْقِلْها وَ تَوَكَّلْ) 334 با توكل ، زانوى اشتر ببند.

انـسـان نـبـايـد در چهارديوارى عالم ماده و قدرت محدود خود، محاصره شود و چشم از لطف و عنايت الهـى فـرو بـنـدد، بـلكه بايد پس از مشورت و استفاده از همه امكاناتى كه در اختيار دارد، بر خداى متعال توكل كند، زيرا خداوند متوكلان را همواره دوست مى دارد.

سنت الهى در مهلت دادن به كافر و بخيل

(وَ لا يـَحـْسَبنَّ الَّذينَ كَفَرُوا اَنَّما نُمْلى لَهُمْ خَيْرٌ لِاءَنْفُسِهِمْ اءِنَّما نُمْلى لَهُمْ لِيَزْدادُوا اءِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌَ وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ يَبْخَلُونَ بِما اتيهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌ لَهـُمْ سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لِلّهِ ميراثُ السَّمواتِ وَالْاءَرْضِ وَاللّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبيرٌ) 335 كـسـانـى كـه كـافـر شـدنـد، نپندارند مهلتى كه به آنان مى دهيم ، برايشان بهتر است . تنها بدين جهت به آنان مهلت مى دهيم تا بر طغيان و گناه خويش بيفزايند و براى آنان عذابى است خـفـت بـار و آنـان كـه از دادن آنـچـه خـدا از فـضـل خـود بـه آنـان عـطـا كـرده اسـت ، بـخـل مـى ورزنـد، گـمـان نـكـنـنـد كـه ايـن بـرايـشـان خـيـر است ، بلكه شر است . آنچه به آن بـخـل ورزيـده انـد، بـزودى در قيامت ، بر گردنشان طوق خواهد شد. ميراث آسمانها و زمين از آن خداست و خدا به آنچه انجام مى دهيد، آگاه است .

در آيه اول ، كه پس از جنگ احد نازل شده ، به كافرانى كه مست پيروزى بر مسلمانان بودند، هـشـدار داده و اعـلام مـى نـمـايد كه فرصت به دست آمده را به نفع خود حساب نكنند و بدانند كه عاقبت كارشان ، عذاب الهى است .

با بررسى آيات قرآن به دو سنت برمى خوريم كه هر دو با تفاوت اندك داراى يك معنى هستند و آن (سنّت املاء) و (سنّت استدراج ) است .

سنّت املاء

املاء به معناى مهلت دادن است . خداوند براى هر قومى اجلى قرار داده است و در مدت عمرشان نيز كـسـانـى را بـراى هـدايـت آنـان مـبـعـوث مـى كـنـد. آنـان اگـر از رسـول الهـى تـبـعـيـت كـردنـد، خداوند نعمتهاى خود را به آنها ارزانى خواهد داشت و به سعادت ابـدى نـيـز خـواهـند رسيد، ولى اگر دست به طغيان و نافرمانى زدند چنين نيست كه همه آنها را فـورى بـه هـلاكـت و نـابـودى بـكـشـانـد، بـلكـه تـا مـدت رسـيـدن اجل معين به آنان فرصت مى دهد تا شايد توبه كنند و بازگردند، ولى متاءسفانه آنان از اين مـهـلت سـوءاسـتـفـاده كـرده و در گـنـاه غـوطـه ور مى شوند. پس اين مهلت دادن به آنها، گرچه

/ 375