چند نكته - فرازهایی از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرازهایی از قرآن - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ما اَنْتَ قاضٍ اِنَّما تَقْضى هذِهِ الْحَيوةَ الدُّنْيا)(طه ، 72) (سـاحـران ) گـفـتند:به خدايى كه ما را آفريده ، ما هرگز تو را بر دليلهاى روشنى كه به مـارسـيـده اسـت ، ترجيح نخواهيم داد، هر حكمى مى خواهى بكن ، تو تنها در زندگى اين دنيا مى توانى حكم كنى . (59)

چند نكته

1 - مـعـنـاى دو واژه (حـقيقت و هدايت )

حقيقت به معناى چيزى است كه بطور قطع و يقين ثابت است (60) و هـدايـت بـه معناى ارشاد و راهنمايى از روى لطف و خير خواهى است . (61) اصـل ديـن چـون تـغـيير ناپذير و ثابت مى باشد، يك حقيقت است و رسالت همه انبيا آشنا كردن مردم با آن براى هدايت و رسيدن به كمال بوده است .

2 - شـرايـط هدايت

شكى نيست كه منشاء هدايت ، شناخت حقيقت است و ممكن نيست كسى بدون شناخت ، بـه نـور هـدايـت راه يـابـد؛ ولى بـايـد تـوجـه داشـت كـه در درجـه اوّل آن شـنـاخـتـى مـعـتـبراست كه بروفق معيارهاى صحيح و يقين آور باشد و در درجه دوّم ، تنها شـنـاخـت كـافـى نـيـسـت ، بـلكـه شـرايـط ديـگـرى نـيـز لازم اسـت كـه در ذيل مى آيد:

الف ـ شـنـاخت معيارها

انسان ، در زندگى فردى و اجتماعى خود نياز به معيارها و ملاكهايى دارد تـا بـتـوانـد بـه وسـيـله آن ، نـيـك را از بـدو حـق را از باطل جدا سازد؛ خداوند حكيم بعضى از معيارها را بطور تكوينى و فطرى در وجود انسان قرار داده اسـت . هـر كـس ‍ مـى تـواند با كمك نيروى عقل و فطرت ، علت هر معلولى را درك كند و نيكو بـودن عـدالت و زشـتـى سـتـم را بـفـهـمـد و در مـوارد فـراوان حـق و باطل را از همديگر جدا سازد. بعلاوه ، مى تواند با فراگيرى قواعد علمى معيارهاى ديگرى را بـراى تـشـخـيـص حـق از بـاطـل به دست آورد. در جريان برخورد ميان موسى (ع ) و ساحران كه موسى (ع ) عصاى خود را (بر زمين ) افكندو تمام بساط ساحران را بلعيد، ساحران با معيارهاى يقين آور، يعنى با عقل و فطرت و شناختى كه از سحر داشتند به حقانيت موسى (ع ) پى بردند و يقين پيداكردند كه آنچه موسى (ع ) انجام داد چيزى جز اعجاز نيست .

ب ـ حـقـيـقـت پـذيـرى

مـى دانـيـم كـه تـنـهـا شـنـاخـت حقيقت براى هدايت شدن كافى نيست و تمام نـابسامانيها و انحرافهاى بشر، به خاطر ناآشنايى او با حقيقت نيست ، بلكه در بسيارى موارد به خاطر نپذيرفتن حقيقت است . همه كسانى كه با انبيا دشمنى ورزيده اند، ناآگاه به رسالت آنـهـا نـبـودنـد.

قـرآن دربـاره بـرخـورد عـلمـاى يـهـود و نـصـارا بـا پـيـامـبر(ص ) مى فرمايد:(يـَعـْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ اَبْنائَهُمْ) (62) آنها پيامبر (ص ) را مانند فرزندان خود مى شناسند ولى نمى خواهند، رسالت او را بپذيرند. پس كسانى هدايت خواهند شد كه پس از شناخت حـقـيقت در برابر آن تسليم شوند.

هنگامى كه حقانيّت موسى (ع ) براى ساحران روشن شد، با جـان و دل آن را پـذيـرفته ، به سجده افتادند و گفتند:ما به پروردگار موسى (ع ) و هارون ايمان آورديم .

ج ـ شـجـاعـت و اسـتـقـامـت

بـطـور حـتـم تسليم شدن دربرابر حقيقت تا حدودى به انسان نشاط، نـورانـيـت ، قـدرت روحـى و آرامـش درونـى مـى دهـد، ولى مـشـكـلاتـى را هـم بـه دنـبـال دارد. كـسى كه حقيقت را پذيرفت ، دشمن درونى (شيطان و هواهاى نفسانى ) خود را در اين مـرحله شكست داده است ، ولى دشمنان بيرونى و ظاهرى (مفسدان و زورگويان ) كه خواهان فساد، فـحـشـاء اسـتـثـمـار و زورگـويـى انـد بـه او هـجـوم مـى آورنـد، ايـنـجاست كه تنها راه نجات و نـيـل بـه نـور هـدايت ، شجاعت و استقامت در برابر آنهاست . خوشبختانه ساحران كه از دو مرحله قـبـل (شـنـاخـت حـقـيـقـت و پذيرفتن آن ) با موفقيّت گذشتند، در اين مرحله هم در برابر ترس و تـهـديـد فـرعـون استقامت كرده با شجاعت كامل گفتند:هر حكمى مى خواهى بكن ، تو تنها در اين زندگى دنيا مى توانى حكم كنى .

/ 375