نـهـى از سـؤ ال بـيـجـا هـمـچـون اقـوام گذشته (101 ـ 102) ردّ عقايد جاهلى در مورد بعضى از چـهـارپـايـان (103) تـوبـيـخ تقليد كوركورانه از گذشتگان (104) توجه دادن انسانها به نجات خويش از گمراهى (105) دستور به گرفتن گواه به هنگام وصيت در سفر از مسلمانان و در صـورت نـبـود آنـان از غـيـر مـسـلمـانـان و احكامى درمورد كيفيت شهادت دادن تا احتياط كنندو از دروغـگـويـى بـتـرسـنـد.(106 ـ 108) سؤ ال از پيامبران درمورد چگونگى اجابت مردم نسبت به دعوت آنان (109) تاءييد حضرت عيسى به روح القدس و تعليم كتاب و حكمت و دادن معجزه به او، الهـام بـه حواريين تا به او ايمان آورند،جريان تقاضاى مائده آسمانى از جانب حواريين تا اطـمـيـنـان قـلبـى يـابـنـد و اجـابـت حـضـرت عـيـسـى (ع )وتـهـديـدكـسـانـى كـه بـعـداز نـزول مـائده ،تـرديد ورزند(110 ـ 115) تكذيب اينكه حضرت عيسى عليه السلام قومش رابه عـبادت خود و مادرش فراخوانده باشد (116 ـ 118) قيامت روز نفع رساندن راستىِ راستگويان (119) خداوند، مالك مطلق هستى .شـروع سـوره انـعـام ـ حـمـد خـداوند، خالق آسمانهاو زمين وخالق بشر از خاك و علم او به پنهان وآشكار(2 ـ 3) رو گرداندن كفار از آيات خداو تكذيب نمودن حق (4 ـ 5) هلاكت امتهاى گذشته به كيفر ظلم و كفرشان (6) شدت انكار و بهانه هاى مختلف آنان (7 ـ 8) لزوم انسان بودن پيامبران يـا به شكل انسان بودن آنان (9) كفار پيامبران را مسخره كردند(10) سير در زمين براى عبرت گـيرى (11) خداوند مالك آنچه در آسمانها و زمين است و جمع آورنده بشر در قيامت ، طعام دهنده و غـيـر مـحـتـاج بـه طـعام (12 ـ 14) ترس پيامبر از عذاب قيامت (15 ـ 16) خداوند، تنها برطرف كـنـنده گرفتاريها و غالب بربندگان و شاهد ميان پيامبر وامت و وحى كننده قرآن به او براى بـيـم دادن (17 ـ 19) اهـل كـتـاب پـيامبر راهمچون فرزندانشان مى شناسند و ايمان نمى آورند و افـتـرا بـه خـدا مـى بـنـدنـد و خـداونـد آنـهـا را بـه سـؤ ال در قـيـامـت و حـيـرانـى آنـان در آن مـحـضـر تهديد مى فرمايد(20 ـ 24) بودن پرده بر قلب وگوش آنان و دورى گرفتن از قرآن و به هلاكت انداختن خويش (25 ـ 26).