در اصطلاح امروز، فقه ، علم به احكام فرعى است و فقيه يعنى عالم بـه احـكـام تـكـليـفـى فـرعـى ؛ ولى درآيـه شـريـفـه ، مـنـظـور از آن فـهـم و شـنـاخـت عـمـيق از اصول و فروع دين ، احكام ، عقايد و اخلاق است ، چون د رآخر آيه شريفه مى فرمايد:تابعد از تـفـقـه ، قـوم خويش را انذار كنند و معلوم است كه انذار با بيان فقه اصطلاحى يعنى با بيان احـكـام عـمـلى صـورت نـمـى گـيـرد، بـلكـه احـتـيـاج بـه بـيـان اصـول عـقـايـد هـم دارد. (102) پـس بـر طـلاب ديـنـى اسـت كـه خـود را به سلاح علم و عـمـل مـجـهز سازند و با مطالعه وتحقيق در مسائل اعتقادى و اخلاقى ، عملى ، آمادگى جوابگويى بـه سـؤ الات و شـبـهـات مـردم را درخـود ايـجـاد كنند و بعد از اينكه توشه علمى مناسبى تهيه ديدند، براى انذار قوم قدم بردارند.
4 - وظـيـفـه مـردم در رابـطـه بـا مـبـلّغـان ديـنـى
بـطـور يـقـيـن ، اگـر رسـول اكـرم (ص ) و امـامـان مـعـصوم (ع ) درميان مردم بودند، به كار تبليغ و ترويج دين مبين اسـلام ، مـبادرت مى ورزيدند. اين وظيفه بسيار مهم و مقدس ، بعداز آنها به مبلّغان دينى واگذار شده است .مردم بايد توجه داشته باشند كه هنگامى كه يك عالم دين ، آيات الهى و روايات معصومين (ع ) را براى آنها بيان مى كند و آنها را از مخالفت با دستورهاى پروردگار بر حذر مى دارد، كارى را انـجـام مى دهد كه اگر خود رسول اللّه (ص ) درميان ما بود، انجام مى داد. بدين جهت بايد با جـان و دل بـه سـخـنـان مـبـلّغان دينى توجه نموده ازمخالفت با قوانين الهى بطور جدّى پرهيز نمايند.برخى از اوصاف پيامبر اكرم (ص ) (لَقـَدْ جائَكُمْ رَسُولٌ مِنْ اءَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ) (توبه ، 128) رسـولى از خـود شما به سويتان آمد كه رنجهاى شما بر او سخت است و اصرار به هدايت شما دارد و نسبت به مؤ منان ، رؤ وف و مهربان است .
چند نكته
1 - دلسوزى فوق العاده
ميزان احساس مسؤ وليت ، عاطفه و دلسوزى هر فرد نسبت به ديگران بـه درجـه ايـمان و معرفت او بستگى دارد. هر كسى ازايمان قويتر و معرفت بيشترى برخوردار باشد، ويژگيهاى ياد شده در او قويتر خواهد بود.رسـول گـرامـى اسـلام (ص ) كـه درجـه ايـمـان ومـعـرفـتـش بـراى كـسـى قـابـل تـصـور نـيـست ، احساس مسؤ وليت و دلسوزى اش نسبت به مردم ، درحدى است كه خداوند، درآيه ياد شده مى فرمايد:(عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ) رنجها و ضررهايى كه به خاطر عدم ايمان ، مـتـوجـه مـردم مى شود، براى پيامبر(ص ) بسيار سخت است ، (103)با اينكه خود آنها طـعـم تلخ محروميت ازايمان را در دنيا و آخرت در قالب عذابهاى الهى مى چشند ولى پيامبر اكرم (ص ) از خود آنها بيشتر ناراحت است .
2 - عـلاقـه شـديد به هدايت مردم
پيامبر گرامى اسلام (ص ) مى دانست كه تنها راهى كه انسان رابه خوديابى ،كمال و سعادت مى رساند،ايمان به خدا ورسولش مى باشد.از ايـن رو، بـشـدّت عـلاقـه مـنـد بـود و مى كوشيد كه همه مردم ، ايمان آورده ، به سعادت ابدى مـايـل شـونـد. قـرآن كـريـم درآيـه مورد بحث به اين علاقه ، اشاره كرده مى فرمايد:(حَريصٌ عـَلَيـْكـُمْ) واژه (حـرص ) در لغـت بـه معناى علاقه شديد به چيزى است (104) يعنى پيامبر(ص ) علاقه زياد و شديدى به شمادارد (كه ايمان بياوريد و هدايت شويد). شدّت علاقه پـيـامـبـر(ص ) بـه گـرايش مردم به خدا و غم و اندوه او به خاطر بى ايمانى آنها به خدا، در حدّى بود كه قرآن مى فرمايد:(لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ اءَلاّ يَكُونُوا مُؤْمِنينَ) (105)