تبيين حقايق به زبان مردم - فرازهایی از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرازهایی از قرآن - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ب ) برگزيدن جهان آخرت به عنوان مقصد نهايى و قرار دادن دنيا به عنوان مقدمه آخرت ج ) برگزيدن آخرت و ترك دنيا به تمام معنا.

حـالت سـوم بـدون شـك مـحـال اسـت ، عـلاوه بـر آن تـرك دنـيـا بـه طـور كـلى مـوجـب اخـتـلال امـور اخـروى شـده ، بـاعـث مـى شود كه انسان آخرت را با آخرت جويى ترك كند؛ زيرا رسيدن به آخرت تنها از راه عمل در اين جهان امكان پذير است . پس به ناچار كسى كه آخرت را مى خواهد بايد دنيا را نيز به عنوان مقدمه برگزيند و ليكن كسى كه تنها دنيا را اختيار كند و آن راهـدف قـرار داده و مقصد و مقصود خويش بداند:نتيجه اش اين است كه آخرت را بكلى رها كند زيـرا آخـرت فـقـط بـه عنوان هدف بايد پذيرفته شود و مقدمه دنيا نيست كه دنيا خواه ، مجبور باشد آن را به عنوان مقدمه بپذيرد.

بـنـابـرايـن انـسـان در ارتـبـاط با دنيا و آخرت دو راه بيشترندارد. يكى ترجيح آخرت بر دنيا وپـذيـرفـتـن آخـرت بـه عـنـوان مـقـصـدنـهـايـى و اسـتـفـاده از دنـيـابـه عـنـوان پـل و مـقـدمـه و ديگرى ترجيح دنيابرآخرت و پذيرفتن دنيا به عنوان مقصد و غايت و در نتيجه انكار آخرت .(43) گروه اول مؤ منان و گروه دوم كافرانند.

2 - پـيـامـدهـاى دنـيـا پـرسـتى

دنيا پرستى به معنايى كه گفتيم ،پيامدهاى ناگوارى داردكه قرآن در اين آيه به برخى از آنها اشاره مى كند.

الف ـ انـكـار جـهان آخرت

در اين آيه اولين وصف كافران را ترجيح دنيا بر آخرت مى شمارد، چون كسى كه دنيا را بر آخرت ترجيح داد و هدف وغايتش دنيا شد ناگزير از آخرت اعراض مى كند و در نهايت آن را انكار مى نمايد.(44)

ب ـ مانع راه خدا

آنان كه دنيا را مقصد نهايى خود مى دانند، علاوه بر اينكه خودشان تابع آيين الهـى نـمـى شـونـد، ديـگـران را نـيـز از بـنـدگـى خـدا و ورود به راه مستقيم باز مى دارند (وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللّهِ).

ج ـ كـژى جـويـى

آنـان نـه خـود رهـرو حـقـنـد و نـه ديـگـران را رهـرو حـق مى خواهند. بدين جهت بـدنـبـال يـافـتن اعوجاج و كجى در دين خدا هستند و سعى دارند با افزودن خرافات و تحريفها به اين هدف برسند.

د ـ گـمراهى عميق

چنين كسانى در نتيجه دنيا هدفى خود، آنچنان در گمراهى فرو رفته اند كه بازگشتشان به راه حق امكان ناپذير مى نمايد.

تبيين حقايق به زبان مردم

(وَ ما اَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدى مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ)(ابراهيم ، 4) هـيـچ پيامبرى را جز به زبان مردمش نفرستاديم تا بتواند پيام خدا را برايشان بيان كند. پس خدا هر كه را بخواهد گمراه مى كند و هر كه را بخواهد هدايت مى كند و اوست مقتدر و حكيم .

چند نكته

1 - هـمزبانى

در آيه شريفه مى فرمايد:(هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر به زبان قومش ) در اينكه منظور از (قوم ) در اين آيه چيست ؟ دو نظر وجود دارد.

الف ) منظور قومى است كه براى هدايت آنها برانگيخته شده است .

ب ) مـنظور قومى است كه در بين آنها به دنيا آمده و رشد و نمو نموده و به زبان آنها سخن مى گويد.

البته هر دو نظريه بالا در اين مطلب مشتركند كه پيامبر بايد، همزبان قومى باشد كه براى هـدايـت آنها مبعوث شده است و اما غالب پيامبران براى هدايت همان قومى فرستاده شده اند كه در بين آنها متولد شده و رشد و نمو نموده اند و بعضى از پيامبران هم كه براى هدايت اقوام ديگر برانگيخته شده اند، قبل از بعثت با آن قوم رابطه داشتند و زبان آنها را ياد گرفته و همچون فـردى از آن قـوم شـده انـد پـس صـحيحتر اين است كه منظور از قوم را همان افرادى بدانيم كه پيامبر براى هدايت آنها مبعوث شده است .(45) واما چرابايد هرپيامبر به زبان قوم خود آشنايى داشته باشد و به آن زبان سخن بگويد؟ پـيامبر براى هدايت آن قوم فرستاده شده و وظيفه پيامبر ابلاغ و تبيين پيام الهى است وچنانچه

/ 375