خـليـفـه بـه مـعـنـاى جانشين است . كسى كه جانشين ديگرى شود بايد نمود مستخلف و متّصف به صـفـات او بـوده بـاشـد. در اينجا نيز كه بحث از جانشينى انسان از خداست ، منظور اين است كه انـسـان بـايـد بـه مـقـامـى بـرسـد كـه صـفـات جـمـال و جـلال خـداونـدى در او ظهور يافته و او باتمام وجود آئينه تمام نماى صفات حضرت حق باشد. قسمتى از دعاى ماه رجب به همين مقام در مورد ائمه (ع ) اشاره دارد:(لا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَها اِلاّ اَنَّهُمْ عِبادُكَ وَ خَلْقُكَ ...) 76 ميان تو و آنها تفاوتى نيست ، جز آنكه (تو خدا و) آنان بنده و مخلوق تو اند... .راه رسيدن به مقام خلافت نيز، همان عبوديت است كه در تفسير سوره حمد به آن اشاره شد.نكوهش خوش گفتاران بد كردار (اَتـَاءْمـُرُونَ النـّاسَ بـِالْبـِرِّ وَ تـَنـْسـَوْنَ اءَنـْفـُسـَكـُمْ وَ اءَنـْتـُمْ تـَتـْلُونَ الْكـِتـابَ اءَفـَلا تَعْقِلُونَ) 77 آيا مردم را به نيكى فرمان مى دهيد و خود را فراموش مى كنيد، در حالى كه شماكتاب (آسمانى ) را مى خوانيد؟ پس آيا تعقل نمى كنيد؟ ايـن آيـه يـهـوديـان را تـوبيخ مى كند كه چرا مردم را به كارهاى خوب فرمان مى دهند و خود از انـجـام آن سـربـاز مـى زنـند و بطور غير مستقيم ، مسلمانان را از چنين حالت زشتى باز مى دارد؛ چنان كه در جاى ديگر بطور صريح مى فرمايد:(يـا اَيُّهـَا الَّذيـنَ آمـَنـُوا لِمَ تـَقـُولُونَ مـا لا تـَفـْعـَلُونََ كـَبـُرَ مـَقـْتـاً عـِنْدَاللّهِ اَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ) 78 اى مـؤ منان ،چرا سخنانى مى گوييد كه به كارشان نمى بنديد؟ نزد خدا بسيار موجب خشم است كه سخنى را بگوييد كه عمل نمى كنيد.امـيـر مـؤ مـنـان صـلوات الله عـليـه بـر افـراد خـوش گـفـتار زشت كردار، نفرين فرستاده و مى فرمايد: