آغـاز كـار بـه نام خدا براى آن است كه كارهاى انسان جنبه تقدّس و عبادت پيدا كند و به نام او بركت يابد. 9 ذكـر ايـن آيه شريفه در ابتداى هركار، بدان بركت مى بخشد و از ناقص و بى نتيجه ماندن آن جلوگيرى مى كند.
در حـديـث مـورد اتـفـاق شـيـعـه و سـنـى از پـيـامـبـر(ص ) نـقل شده است كه فرمود:هر امر مهمى اگر با نام خدا آغاز نشود، ناقص و بى فرجام مى ماند و به نتيجه نمى رسد. 10 لفظ جلاله (الله ) كـلمـه (الله ) نـام خـاص خـداونـد و در بـردارنـده جـمـيـع صـفـات كـمـال الهـى اسـت . بررسى اسمهاى خداوند در قرآن اين مطلب را روشن مى سازد كه هر كدام از اسـمـهـاى او گـويـاى يـك بـخـش از صـفـات خـداونـد اسـت . بـراى مـثـال اسـم رزّاق گـويـاى وصـف روزى دهـنـدگـى خـداسـت ، و تنها (الله ) جامع تمام صفات و كمالات الهى است .
ريشه دو صفت رحمان و رحيم در مفهوم (رحمت ) قرار دارد. رحمت در مورد بشر به معناى دلسوزى و تـحـت تـاءثـيـر قـرار گرفتن و تصميم بر لطف و مرحمت به درماندگان به كار مى رود، اما دربـاره خـدا بـه ايـن مـعـنـا نـيـست ، چرا كه (تاءثر قلبى ) از پديده ها و حالات مخلوق است و تغيير حالت در خداوند، راه ندارد. آنچه از رحمت به خدا مى توان نسبت داد، تنها:(اعطا و دهش و افاضه و رفع حاجت نيازمند) است . 11 بـراى تـرجـمـه دو كـلمه رحمان و رحيم ، در فارسى واژه هاى مناسبى وجود ندارد و ترجمه آنها بـه بـخشنده مهربان نيز ترجمه رسايى نيست ، زيرا بخشنده ترجمه (جواد) است و مهربان ، تـرجـمـه (رؤ وف ) 12شـايـد بهتر باشد كه خود اين گونه كلمات را بدون ترجمه به كار بريم .
تـفـاوت رحـمـان بـا رحـيـم در گـسـتـرش و دوام اسـت ؛ بدين بيان كه رحمان بيانگر رحمت عام و فـراگير الهى است كه همچون باران بر همه موجودات و از جمله مؤ من و كافر، فرو مى بارد و رحيم نشان دهنده رحمت خاص و فناناپذير الهى است كه تنها مؤ منان و شايستگان آن را مى چشند. از اين روست كه امام صادق عليه السلام فرمود:
رحـمـان ، اسـم خـاص خداست و ناميدن غير خداوند به اين نام ، روا نيست ؛ چرا كه بيانگر صفتى عـام و فـراگـيـر اسـت و رحـيـم ، اسـم عـامـى اسـت كـه از صـفـت خـاص رحـمـت بـه اهل ايمان حكايت مى كند. 13 ذكـر ايـن دو صـفـت بـعـد از نـام (الله ) بـه ايـن مـنـاسـبـت اسـت كـه خـداونـد بـه دليـل هـمـيـن رحـمـت خـويـش (رحـمـانـيـت ) مـخـلوقـات را در امـورشـان يـارى مـى رسـانـد و بـه دليل (رحيميت ) بندگان خود را توفيق هدايت و عبادت ، عطا مى كند. 14
تـكـرار لفـظ رحـمـان و رحـيـم ، مـمـكن است بنابر اهميت صفت رحمت الهى در جذب بندگان و به دليل نيازى باشد كه روان بشر به برخوردارى از رحمت و بخشش دارد.
تـوضـيـح آنـكـه :انـسـان ، بـه مـقـتـضـاى غـرايـز سـركـش درونـى و عـوامـل اغـواگـر بـيـرونـى از خـطـا و لغـزش و گـنـاه در فـكـر و قـلب و عـمـل ، مـصـون نـيـسـت و گـاه شيطان با وسوسه خود، او را از بازگشت به راه راست ماءيوس و نااميد مى كند.
سوره حمد كه از بزرگترين نعمتها و بركات الهى به شمار مى رود، با ذكر مكرر مفهوم رحمت انـسـان را از نـاامـيـدى و سـقـوط نـجات مى دهد و او را به بخشش و دستگيرى خداوند، اميدوار مى سازد.
خداوند در آيه (اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ) به انسان مى آموزد كه بگويد همه حمدها از آن خداوند است كه پروردگار جهانيان مى باشد.
(حـمـد) كـلمـه اى اسـت جـامـع مـفـاهـيـم (مـدح ) و (شـكـر) 15و در عـيـن حال با هر يك از آنها فرق دارد.
شـكـر هـمـيـشـه در قـبـال نـعـمـت اسـت 16 ولى حـمـد هـم در قبال نعمت است و هم در قبال افعال نيك و