فرازهایی از قرآن

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

نسخه متنی -صفحه : 375/ 234
نمايش فراداده

انـدوهـناك شدن با مقام صبر و تحمل ، منافات ندارد و شكوه به مخلوق حساب نمى شـود، زيـرا انـسان وقتى كه گرفتار مصيبت مى شود، اندوه به قلب او سايه مى اندازد و اشك از چشمهايش جارى مى شود.اگر صبور باشد، غم و اندوه را مى خورد و در درون خود مى سوزد و زبان را از اعـتراض و شكايت از خدا باز مى دارد.

آيه مزبور در مورد يعقوب (ع )، مى فرمايد كه وقتى يوسف خبر گرفتار شدن دومين فرزند را شـنـيـد، غـم او دوبـاره شـدت گـرفت ولى زبان از نوحه گرى و اعتراض بست و غصه را فرو خورد و در درون سوخت و به كسى شكايت نكرد و به همين جهت ، مستحق مدح و ستايش گشت .(5) نـقـل شـده اسـت كـه پـيـامـبر (ص ) درمصيبت فرزندش ابراهيم (ع ) گريه كرد و فرمود:قلب ، انـدوهـنـاك مـى گـردد و چـشـم اشـك مـى ريزد و چيزى كه خشم خدا را سبب شود نمى گوييم ، اى ابراهيم ! ما غمناكيم .(6)

3 - اجـر عـظـيـم

نـقـل شـده اسـت كـه يـوسـف عـليـه السـلام از جبرئيل پرسيد:آيا از يعقوب خبر دارى ؟ جواب داد:آرى . گفت :غم واندوه او چگونه است ؟ جواب داد:مانند غم و اندوه هفتاد مادر فرزند مرده (كه تنها يك فرزند داشته و مرده است ). پرسيد:آيا براى تحمل اين غم و اندوه ، اجرى دارد؟ جواب داد:آرى اجر هزار شهيد.(7) در روايات فراوانى وعده داده شده است كه اگر انسان در هنگام مصيبت ، صبر پيشه كند و فقط، پيش خدا شكوه ببرد و تنها درد دل و اندوه را به او بگويد، خداوند به او اجر عظيم خواهد داد.

از رحمت الهى نبايد ماءيوس شد (يابَنِىَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا(8) مِنْ يُوسُفَ وَاءَخيهِ وَ لاتَاْيْئَسُوُا مِنْ رَوْحِاللّهِ إِنَّهُ لا يَايْئَسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ إِلا الْقَوْمُ الْكافِروُنَ)(يوسف ، 87) فـرزنـدان مـن ! برويد يوسف وبرادرش را بجوييد و از رحمت و گشايش الهى ماءيوس نباشيد، براستى كه از رحمت الهى جز كافران ماءيوس ‍ نمى شوند.

چند نكته

1 - دستور پى جويى

حضرت يعقوب عليه السلام به فرزندان خود فرمان مى دهد كه براى جـسـتـجـوى يـوسـف و بـرادرش از خـانـه خـارج شـونـد و بـا امـيـد و تـوكـل بـه رحـمـت و گـشـايـش خـداونـدى ، آنـهـا را پـى جـويـى كـنـنـد، تـا عـنـايـت خـدا شامل شود و به مقصود خود نايل آيند.

2 - ياءس ، هرگز

برادران اميدى به يافتن يوسف نداشتند و حتى باور نمى كردند كه او زنده اسـت چون خودشان ، او را به كاروانى فروخته كه الان آن كاروانيان به نقطه نامعلومى رفته بـودنـد و مـعـلوم نـيـسـت كـه زنـده باشد و اگر هم زنده باشد، در كجاى اين جهان پهناور است ؟ چـگـونـه آنـهـا مى توانند از او ردپايى بيابند؟ با توجه به اين مطالب ، دستور پدر براى آنـها تعجب آور و امر به محال مى نمود. يعقوب (ع ) آنها را به قدرت نهايت خداوند توجه داده ، فـرمود:هيچ گاه نبايد از رحمت و گشايش خداوند، نااميد شد. درست است كه بنا به عادت و حكم ظـاهـر، يـافـتـن يـوسـف كـارى بـه ظـاهـر مـحـال اسـت ، امـا نـه در مـقـابـل قـدرت بـى نهايت خداوند. آن ذات مقدس مى تواند يوسف را على رغم تمام اسباب هلاكت ، سـالم نـگه دارد و با اينكه انتظار است ، اما مى تواند كنكاش برادران را به نتيجه برساند و يـوسـف را بـه آنـها نشان دهد او خداوند يكتايى است كه از قدرت مطلق ، برخوردار مى باشد و هـيـچ گـاه فرصت از دستش نمى رود و از انجام هيچ كارى عاجز نيست . انسان موحد خدا را چنين مى شـنـاسـد و وقتى به چنين خدايى معتقد شد، هيچ گاه در بلايا، گرفتاريها و شدايد نااميد نمى شود و هيچ وقت به بن بست نمى رسد.

3 - ياءس از رحمت الهى به معناى كفر است

اگر كسى از رحمت و گشايش الهى ماءيوس شد به عـنـوان مـثـال اگـر گـنـاهـكارى از بخشش گناهش ماءيوس شد يا دردمندى از درمان دردش ماءيوس گـرديـد، مـعنايش اين است كه قدرت مطلقه خداوند را انكار كرده و به آن كفر ورزيده و اعتقادش ايـن اسـت كـه خـداونـد، قـدرت بـخشيدن اين گناه يا درمان اين درد را ندارد و اين مساوى با انكار خـداونـد اسـت . چـون او بـه خـدايـى اعـتـقـاد دارد كـه نـاقـص و غـيـر از خـداى قـادر متعال است حضرت يعقوب (ع ) مى فرمايد:

جز كافران كسى از رحمت الهى ، ماءيوس نمى شود.

در روايات نيز ياءس از رحمت الهى از بزرگترين گناهان شمرده شده است .