هـمـان اول ثـبـت شـده بـود و تـغـيـيـر قـضـايـى بـراى خـداونـد حاصل نشده است . البته بداى در احكام را اصطلاحاًنسخ مى گويند.(39)
سـوره (ابـراهـيـم )كـه در مـكـه نازل شده و داراى 52 آيه مى باشد، مجموعه اى است از مبداء و معاد، پندها، موعظه ها و سرگذشتهاى عبرت انگيز اقوام پيشين چون قوم عاد و ثمود.
بـخـشى از اين سوره ها چنانكه از نامش پيداست درباره حضرت ابراهيم (ع ) است . اين سوره با هدايت ، آغاز و با انذار، پايان مى پذيرد و بيانگر تبليغ ، آميخته به تهديد است .
فـلسـفـه نـزول قـرآن ، بـيـرون بـردن مـردم از ظـلمـات جـهـل ، بـسـوى نـور مـعـرفت و صراط مستقيم است (1)، مالكيّت مطلق و نامحدود خداوند بر زمين و آسمانها و تهديد كافران به عذاب شديد(2)، بيان برخى از صفات بارز كفار، دنيا پرستى ، گـمـراهـى و سـد راه خـدا(3)، بـعـثـت هرپيامبر به زبان قوم خودبه منظور تبيين دقيق و روشن معارف الهى ، بستگى داشتن هدايت و گمراهى مردم به اراده و خواست خداوند (4).
عوامل هدايت بسوى نور (الَّركـِتـابٌ اءَنـْزَلْنـاهُ إِلَيـْكَ لِتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلىَ النُّورِ بِاِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى صِر اطِ الْعَزيزِ الْحَميدْ)(ابراهيم ، 1) الف ، لام ، را، كـتـابـى اسـت كه بر تو نازل كرديم تا به فرمان پروردگارشان مردم را از تاريكى به روشنايى ببرى و به راه خداى پيروزمند ستودنى راه نمايى .
بـا دقـت در آيـات قـرآن ، مـعـلوم مـى شـود كـه هـدايـت بـشـر بـر سـه عامل استوار است :
قـرآن ، مـنـبـع تـغذيه فكرى و تاءمين كننده مواد هدايت و يگانه وسيله اى است كه پـيامبر توسط آن ، مردم را از تاريكيها بسوى نور، رهنمون كرده است . قرآن نورى است كه حق را از باطل و سعادت را از شقاوت باز مى شناساند و راهى است كه راهيان خود را به سوى خداى عزيز و صراط مستقيم مى رساند.
عـامل دوم هدايت ، پيامبر اسلام (ص ) است ـ چه با واسطه ، چه بى واسطه ـ بدين جهت خدا فرمود:
ماكتاب رابه سوى تونازل كرديم تاتو مردم را ازتاريكيهابه روشناييهابيرون ببرى .
هدايت بشر مانند ديگر شؤ ون تكوينى ، به مشيت و اراده خداوند بستگى دارد. اوست كه بـا فـرستادن پيامبران و كتب آسمانى راه را به بشر مى نماياند و آنان را به پيمودن صراط مستقيم مى خواند و تنها اوست كه تحول درونى و زمينه فطرى در مردم ايجاد مى كند.اراده خداوند درهـدايـت ، خـارج ازنـظـام وسـنّت حاكم برجهان نيست ، بلكه بر اساس تسليم قلبى و پيروى افراد نسبت به حق است ؛ هر كس كه حق را دريافت و در برابر آن خاضع شد، خداوند هدايتش مى كـنـد و آنـكـه حـق را دريافت ، ولى با آن به دشمنى برخاست و از هواهاى نفسانى پيروى كرد، خداوند نيز براى تنبيه و مجازات ، گمراهش مى كند.
عـوامـل سـه گـانـه مـذكـور در طـول يـكـديـگـر قـرار دارنـد نـه در عرض هم ، موادّ و عناصر تربيت از قرآن ، ابلاغ و انذار و تبيين آنها به عهده پيامبر اسلام (ص )، وتدبير همه اين امور از جانب خداوند است .
ايـن آيـه بـه روشـنـى دلالت دارد كـه هـدف اسـاسـى از ارسـال پيامبر و