انسانى است ، محور قرار مى دهد.
منظور از متّقين كسانى هستند كه به اوامر خدا تن مى دهند و از نواهى او دست برمى دارند.(95)
خـداونـد در مـقـام شـمـارش نـعـمـتـهـاى بـهـشـتـى ، بـه بـاغـهـاى مـتـنـوع و دل انـگـيـز و چـشـمه ساران گوناگون اشاره كرده است ذكر (جنّات و عيون ) به صيغه جمع ، اشـاره بـه باغهاى متنوع و چشمه هاى فراوان بهشت است كه هر كدام لذت تازه اى مى آفريند و ويژگى خاصى دارد.(96)
خداوند به نعمتهاى معنوى و روحى متقين پرداخته وبه برخى از آنها اشاره مى كند.
الف ـ سلامت از هر گونه رنج و ناراحتى .
ب ـ امنيت از هر گونه نگرانى ، چه از درون ، چه از بيرون .
ج ـ ريـشـه كن شدن انواع صفات مزاحم و رذايل اخلاقى همچون كينه ، حسد، غرور و خيانت كه با كلمه (غِلّ) كه مفهوم وسيعى دارد به همه آنها اشاره شده است .
قـابـل دقـت ايـنـكه اگر قلب انسان از اين (غِلّ) پاك نشود، هيچ نعمتى براى انسان لذت بخش نخواهد بود و نعمت سلامت و امنيت هم فراهم نخواهد شد.(97) د ـ برخوردارى از محبّت ، صفا، صميميت و برادرى كه نزديكترين پيوندهاى محبت در ميان آنهاست ، (98) هـ روبـه رو بـودن و مـقـابـل نـشـسـتن كه كنايه از محفل انس ، بدون عيب جويى و سوء قصد است (عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلينَ)(99)، و ـ عـدم احـسـاس خـسـتـگـى و رنـج (لا يـَمـَسُّهـُمْ فيها نَصَبُ)، ز) جاودانگى و بقا (وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجينَ).
بـنـابـرايـن ، در ايـن آيات در مجموع ، هشت نعمت بزرگ مادى و معنوى به تعداد درهاى بهشت آمده است .(100)
پـاداش كـامـل پـاداشـى اسـت كـه چـهـار خـصـوصـيـت داشـتـه بـاشـد:مـنـفـعـت قابل ملاحظه ، همراه بودن با احترام ، دورى از هر گونه ناراحتى ، و حفظ بقا و جاودانگى آن ، كه نعمتهاى بهشتى ياد شده در اين آيات هر چهار جنبه را دارند.
(وَ إِنْ كانَ اءَصْحابُ الاَْيْكَةِ لَظالِمينَ فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ وَ اِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبينٍ)(حجر، 79 ـ 78) اصـحـاب اءيكه هرآينه ستمكار بودند پس ، ازآنان انتقام گرفتيم و شهرهاى آن دوقوم بر سر راه آشكار است .
اصـحـاب اءيـكـه طايفه اى از قوم شعيب بودند كه در سرزمينى پر آب و جنگلى در مسير راهى كه مدينه را به شام متصل مى كرد زندگى مى كردند. (101) ايـن مـنـطـقـه بـه خـاطـر داشـتـن آب و درخـتـان زيـاد (ايـكـه ) نـام گـرفـت ، چـون (ايـكـه در اصل به معنى محل پردرخت است كه در فارسى از آن به (بيشه ) تعبير مى شود.
قرائن موجود نشان مى دهد كه آنان زندگى مرفّه و ثروت فراوان داشتند.(102) رفـاه و آسـايـش بـه تـدريـج مـوجـب غـرور و طغيان آنها گرديد و دست به كارهاى زشت زدند و اعمال ظالمانه انجام دادند.
قرآن به برخى از عملهاى ناشايست آنان اشاره كرده است :
الف ـ اختلاس در اموال مردم .
ب ـ كم فروشى .
ج ـ كم ارزش جلوه دادن كالاهاى مردم و عيب تراشى براى آنها.
د ـ فساد و طغيان در روى زمين .
خـداونـد حـضـرت شـعـيـب عـليـه السـلام را ماءمور هدايت آنهاكرد تا از اين كارهاى ناشايست دست