نيك ويژگيهايى دارد از جمله :
الف ) اقناعى و استدلالى بودن .
ب ) راست و مطابق با واقع بودن (خَيْرُ الْقَوْلِ الصِّدْقُ). (167) ج ) دور از دشنام و طعن و تحقيق بودن .(168)
شـيـطـان هـمـانـنـد مـيـكـروب خـطـرنـاكـى اسـت كـه هـمـواره دنـبـال زمينه مساعد است . سخنان ناسزا و كلمات نيشدار و اهانت آميز كه چون مار خطرناك شنونده رامـى گـزد، بـهـتـريـن زمينه براى نفوذ شيطان وايجاد فتنه و فساد در ميان مؤ منان است و همان گـونـه كـه در مـَثـَل گـفـتـه اند، اگر سگ گرسنه اى ، قطعه گوشتى را در دست خردسالى بـبيند، تطميع مى شود و پيوسته مى كوشد تا آن را از دست او بستاند، شيطان نيز اگر از مؤ مـنـى گـفـتـار بـد و بـرخـورد نـاپسندى مشاهده كند، زمينه را براى نفوذ خود آماده مى بيند و به سـرعـت بـه سـراغش مى رود تا در دل گوينده و همچنين شنونده آن وسوسه كند و ايمان و آرامش معنوى را از آنان بگيرد و به وادى هلاكت اندازد.(169) پس ما نبايد با گفتار زشت و بدزبانى ، زمينه را براى فساد انگيزى شيطان فراهم كنيم .
(وَ لَقـَدْ كـَرَّمْنا بَنى ادَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلاً)(اسراء، 70) مـا بـنـى آدم را گـرامـى داشـتـيـم و آنـهـا را در خـشـكـى و دريـا حمل كرديم و از انواع روزيهاى پاكيزه به آنها روزى داديم و بر بسيارى از خلق خود برترى بخشيديم .
چون اين آيه درصدد منت گذارى و شمارش نعمتهاى الهى برانسان و نيز در مـقـام مـلامـت انـسـان بـه خـاطـر كـفـران نـعـمـت اسـت ، از ايـن رو تـكـريـم و گـرامـيـداشـت او شـامـل تـمـام افراد بشر مى شود واز فضايل روحى و معنوى كه به پاره اى از مردم ، اختصاص دارد وهـمـچـنين از رذايل اخلاقى كه عده اى را پايين تر از چهار پايان قرار مى دهد، صرف نظر شده است .(170)
(تكريم ) يعنى دادن يك نعمت به انسان و ممتاز كردن او در بين مـوجـودات و مـحـروم سـاخـتـن ديـگـر مـوجـودات از آن . بـراى مـثـال عـقل و انديشه ، موهبتى است الهى كه دادن آن به انسان ، نوعى تكريم و گراميداشت بشر است ؛ زيرا موجودات ديگر آن خصوصيت را ندارند.(171) (تـفـضـيـل ) انـسـان بـر ساير موجودات ، به اين معناست كه آنچه به آنها داده ، از هريك سهم بـيشترى به انسان داده است . به عنوان مثال ، حيوان از نظر خوراك با انسان شريك است ، ولى انـسـان اين امتياز را دارد كه همان مواد غذايى راگرفته و غذاهاى متنوعى را براى خود ايجاد كند، يـا در مساله مسكن ،بشر با حيوانات شريك است ولى از آغاز آفرينش حيوانات ، هيچ تحولى در لانه سازى آنها ايجاد نشده است ، در حالى كه انسان گامهاى عظيمى در اين جهت برداشته است و اين خود، نوعى برترى براى افراد بشر است .(172)
برترى انسان از ساير موجودات ، اختصاص به موجودات زمينى دارد و مـلائكـه از ايـن نـظر كه خارج از نظام سفلى اند و موجوداتى نورى هستند، از ميدان مقايسه با بـشـر خـارجند، يعنى انسان تنها از جمادات ، حيوانات و جنّ كه موجودات زمينى هستند برتر است نه از ملائكه .
ذات مـلائكـه از ذات انـسـان افـضـل و شـريفتر است چون ملائكه قوامش بر طهارت و كرامت است و اعمالش جز ذلت عبوديت و خلوص نيت حكمى ندارد.
ولى ذات انسان با كدورت هواها و تيرگيهاى غضب و شهوت مكدر و مشوب است . البته ممكن است افـرادى از انـسـان در اثـر كمالى كه كسب مى كنند، به درجه اى از قرب برسند كه از ملائكه بالاتر شوند.(173)
در اين آيه ، به سه نعمت مهم اشاره شده است الف ) حركت و سفر در دريا و خشكى .
ب ) برخوردارى از رزق و روزى پاك .
ج ) برترى آفرينش كه عامل مهم پيدايش تمدنهاى عظيم بشرى محسوب مى گردد.