افـرادى كه داراى ايمان ضعيفى هستند، نه در مقابل مشكلات ، صبر دارند و نه شكر گزار نعمت خـداونـد هـسـتـنـد. بـراسـاس ايـن روايـت ، حـتـى اگـر افـراد مـؤ مـنـى به هنگام گشايش و نعمت ، شـكـرگـزار بـاشـنـد، امـا بـه هـنگام مصيبت ، صبر و مقاومت از خود نشان ندهند، از نيمى از ايمان محرومند.
سرانجامِ ايمان سطحى ، روى گرداندن از دين به هنگام پيش آمدن مصائب و فتنه هاست و روى گرداندن از دين ، خسران در دنيا و آخرت را در پى خواهد داشت ، چون در دنيا با قطع رابطه با خداوند پناه واقعى خويش را از دست مى دهند و در آخرت نيز نه تنها از ثواب الهى و نعمتهاى اخروى ، محرومند، بلكه به عقاب و عذاب ابدى گرفتار مى شوند.
(ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللّهِ فَاِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ)(حج ، 32) و هر كس شعاير الهى را بزرگ شمارد، اين كار نشانه تقواى دلهاست .
(شعائر) جمع (شعيره ) به معناى علامت است و شعائر خدا علامتهايى است كه خداوند آنها را براى اطاعتش نصب فرموده است .
همچنانكه خودش فرمود:
اِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللّهِ) (128) همانا صفا و مروه از شعائر الهى است .
و نيز فرموده :
(وَ الْبـُدْنَ جـَعـَلْنـا هالَكُمْ مِنْ شَعائرِ اللّهِ) (129) و قربانى را براى شما از شعائر الهى قرار داديم
منظور از بزرگداشت شعاير الهى ، اين است كه در مقام و موقعيت اين شعاير را در افـكـار و اذهـان و ظـاهـر و بـاطـن بـالا بـرنـد و آنـچـه در خـور احـتـرام و عظمت آنهاست به جاآورند.) (130) گفتنى است كه تقوا بر دو قسم است ، يكى تقواى جوارح ، كه انسان ، اعضا و جوارح خود را از مـعـاصـى بـاز دارد و ديـگـرى تـقـواى دلهـا كـه قـلب از عـقـايـد بـاطـل و اخـلاق زشـت ، خـالى بـاشـد. عـمـل بـه شـعـايـر اسـلامـى جـزء تـقواى جوارح است ، اما بـزرگـداشـت شـعـايـر جـزء تـقـواى دلهـااسـت ، زيـرا تـعـظـيـم شـعـايـر غـيـر از عـمـل بـه آنـهـاسـت . چه بسا انسان به وظايف خود عمل كند اما اهميتى به آنها ندهد و از روى بى ميلى و اكراه يا خوف و رجا انجام دهد و چه بسا فقط نظرش خدا و بزرگداشت تكاليف به خاطر خدا باشد. (131)
دفـاع خـدا از مؤ منين (38) نخستين فرمان جهاد، منطق جهاد در اسلام و فلسفه جهاد، برنامه ياران خـداونـد بـه هـنگام قدرت يافتن در زمين و بر دست گرفتن حكومت (39 ـ 41) دلدارى به پيامبر بـا ذكـر سـرگـذشـت پـيـامـبـران گـذشـتـه و دعـوت بـه سـيـر در زمـيـن و مـطـالعـه در احوال گذشتگان (42 ـ 46) درخواست عذاب كافران و هشدار به آنان ، انذار جهانى پيامبر اكرم (ص ) مـغـفـرت و رزق كـريم ، پاداش براى مؤ منان و جهنم سزاى مخالفان (47 ـ 51) وسوسه هـاى شـيـطـانـى در راه تـلاش انـبـيـا و فـتـنـه بـودن ايـن امـر بـراى بـيـمـاردلان ،اسـتـوارى اهـل ايـمـان درعـقـيـده ، بـيـان جـزاى كـافـران وپـاداش مـؤ مـنـان (52 ـ 57) ثـواب مـهـاجران فى سـبـيـل الله ونـمودهايى ازحكمت الهى درآفرينش وذكرحدودبيست اسم ازاسماى حق تعالى درآيات يادشده (58 ـ 66)عبادت خاص هرامت ،شيوه برخوردبا مجادله گران ،حاكميت خداوند درقيامت ، علم خـدا بـه آنچه در زمين و آسمان است ابطال عقايد مشركان ، واكنش مشركان نسبت به تلاوت قرآن (67 ـ 72) مـعـبـودهـاى ضعيفتراز مگس ،عدم شناخت خداوند(73 ـ 74)رسالت