هـمـچـنـيـن اگـر آيـه (اِلى رَبِّهـا ناظِرَةٌ) 247 را كه از ظاهرش معناى جسم بودن خداوند فـهـمـيـده مـى شـود، در كنار آيه (لا تُدْرِكُهُ الاَْبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الاَْبْصارَ) 248 قرار دهـيـم ، مـعـنـا و مـراد آن را بـروشـنـى درخـواهـيـم يـافـت و آيـه ، مـحـكـم و صـريـح خـواهـد گـشت 249.
از امـام رضـا عـليـه السـلام چـنـيـن نـقـل شده است :(مَنْ رَدَّ مُتَشابِهَ الْقُرْآنِ اِلى مُحْكَمِهِ هُدِىَ اِلى صـِراطٍ مـُسـْتـَقـيمٍ) 250 هر كس متشابه قرآن را به محكم آن برگرداند، به صراط مستقيم ، هدايت يافته است .
بـنـابـرايـن ، آيـات مـتـشـابـه بـا ارجـاع بـه آيـات مـحـكـم ، مـعـنـاى روشـن و مـحـكـمـى پيدا مى كنند. 251
هـمان طور كه آيات قرآن كريم به محكم ومتشابه تقسيم مى شود، مردم هم در برخورد با قرآن به دو دسته تقسيم مى شوند؛ عده اى كه در قلوبشان زيغ و انحراف است و گروهى كه راسخ در علمند. 252 دسته اول بيماردِلانى هستند كه از دانش ، بهره اى ندارند و قرآن را دست آويز فتنه و فساد خود قـرار مـى دهـنـد و دسـتـه دوم مـردان الهـى هـستند كه در علم و دانش ، ثابت قدم و صاحب نظرند و ويژگى آنها اين است كه در علم ، رسوخ دارند. 253 قرآن نام شريف آنها را بيان نكرده و تنها به ذكر صفات و ويژگيهاى آنها پرداخته است و افراد خاصى كه اين ويژگيها را دارا باشند، از مصاديق راسخان در علم خواهند بود.
البته مصداق كامل آن پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله و ائمه معصومين عليهم السلام هستند. از اين رو، امام صادق (ع ) فرمود:
(نَحْنُ الرّاسِخوُنَ فِى الْعِلْمِ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَاءْويلَهُ) 254 ما راسخان در علميم و ما تاءويل آن را مى دانيم .
پـيـشـوايـان مـعـصـوم (ع )بـر اساس تعليم الهى به همه اسرار قرآن ، آگاهند و حقايق جهان و مـعارف قرآن بر آنها مكشوف است و ويژگيهاى آنها اين است كه چنان به خدا و آياتش علم دارند كـه بـا ذره اى شـك و شـبـهـه آمـيـخـتـه نـيـسـت و هـرگـاه به آيه اى متشابه برخورند، نه تنها اضـطـراب و تـزلزلى در عـلم راسـخـشـان پـديـد نـمـى آيـد، بـلكـه بـه آن نـيـز ايـمـان مـى آورند 255 و دعاى آنها اين است كه پروردگارا! دلهاى ما را بعد از آنكه هدايتمان كردى ، منحرف مفرما و از ناحيه خودت بر ما رحمت آور تا نعمت رسوخ در علم ، براى ما باقى بماند. 256
قرآن كريم ، دسته مقابل راسخان در علم را بدين گونه معرفى مى كند:
(فـَاءَمَّا الَّذيـنَ فـى قـُلُوبـِهـِمْ زَيـْغٌ فـَيـَتَّبـِعـُونَ مـا تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغاءَ تَاءْويلِهِ) كلمه (زيغ ) به معناى خارج شدن از حال استقامت است كه لازمه اش اضطراب قلب و پريشانى خاطر مى باشد؛ به قرينه اينكه در مقابل آن ، رسوخ در علم قرار گرفته است . 257 خـداونـد مـى فـرمـايـد:اينها از آيات متشابه پيروى مى كنند تا فتنه و فساد ايجاد كنند، يعنى هـدف اصـلى ايـن بيماردلان ، گمراه كردن و منحرف ساختن از حق است و براى اينكه بتوانند به فـتـنـه خـود صـورت شـرعـى و قـرآنـى بـبـخـشـنـد، بـه دنبال آيات متشابه مى روند، در حالى كه تاءويل قرآن در دسترس آنها نيست .
تـفـسـيـر بـه راءى آن است كه انسان ابتدا براى خود عقيده اى انتخاب كند و در تاءييد آن بدون هـيـچ گـونـه قـريـنـه اى ، بـه آيـه يـا روايـتـى اسـتـدلال كـنـد. ايـن افـراد در حـقـيـقـت بـه دنـبـال قـرآن و فـهـم صـحـيـح آن نـيـسـتـنـد، بـلكـه قـرآن را بـر عـقـايـد بـاطـل خـود مـنـطـبـق مـى سازند و تفسير مى كنند. از اين رو، پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:
(مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَاءْيِهِ فَلْيَتَبَوَّءْ مَقْعَدَهُ مِنَ النّارِ) 258 كسى كه قرآن را به راءى و نظر خود تفسير كند، بايد در آتش ماءوا گزيند.