نـداده بـودنـد ـ عـرض كـردنـد كـه امتحان ما سخت تر است ما بايد پدران ، مادران ، بـرادران ، فـرزنـدان و خـويـشـاونـدان خـود را بـكـشـيـم و حال آنكه ما گوساله پرست نشده و مستحق چنين مجازاتى نيستيم .
خـداونـد بـه موسى فرمود: از آن رو اينان را به چنين بلا و امتحانى گرفتار كرده ام كه وقتى عوام ، فريب خوردند و گوساله پرست شدند، اينان از گوساله پرستان دورى نگزيدند و با آنان دشمنى نكردند و از آنان بيزارى نجستند.^95
اصل تبعيت از عالمان ، اصلى عقلانى است و عوام لازم است كه تابع عالمان و خواص باشند. مهم در ايـن جـا ايـن اسـت كـه عـوام در تـبـعـيت دقت و توجه كافى داشته باشند و پيروى آنان مطابق مـعـيـارهاى صحيح باشد. آنان بايد پيرو انسان هاى هدايت شده و هدايتگر باشند. پيرو كسانى بـاشـنـد كـه امـر خـدا مـعـيـار كـارشـان اسـت نـه پـيروى از هواى نفس . پيرو كسانى باشند كه دنـبـال دنـيـا و مـنـافـع مـادى نبوده و فقط دنبال انجام وظيفه و كسب رضاى خدايند. پيرو كسانى بـاشـنـد كـه اهـل انـابـه و تـوبـه هـسـتـنـد نـه كـسـانـى كـه دنـبـال هـواى نـفـس و شـهـواتـند، هدايت نيافته اند و اساس كارشان بر ظن و گمان است و علم و آگاهى ندارند.^96 امام صادق (ع )تقليد عوام يهود از علمايشان را از اين جهت مذموم مى داند كه عوام يهود مى دانستند عالمانشان به صراحت دروغ مى گويند، حرام و رشوه مى خورند، به شفاعت ديگران احكام خدا را تغيير مى دهند، تعصب جاهلى شديد دارند، مرتكب حرام هاى الهى مى شوند و اعمالى انجام مى دهند كـه مـرتـكـب آنـهـا قـطـعـاً فـاسـق اسـت و مـى دانـسـتـنـد كـه قبول سخن اين عالمان و تصديق آنان جايز نيست ولى با اين وجود از آنها تقليد كردند و از اين رو خـداوند آنان را مذمت كرد. بعد امام ادامه مى دهد كه اگر عوام امت اسلام هم از عالمان و فقيهان ، فـسـق ظـاهـر و عـصبيت جاهلى ، حمله درنده وار به جيفه دنيا و حرام آن را ببينند و با اين وجود مقلد آنـهـا بـاشـنـد، در اين صورت آنها نيز به خاطر تقليدشان از عالمان و خواصِ فاسق مورد مذمت خداوند هستند. بعد امام (ع )فرمود:
(فـَاَمـّا مـَن كـانَ مـِنَ الْفـُقـَهـاءِ صائِناً لِنَفْسِهِ حافِظاً لِدينِهِ مُخالِفاً عَلى هَواهُ مُطيعاً لاَِمْرِ مَوْلاهُ فَلِلْعَوامِ اَنْ يُقَلِّدُوهُ وَ ذلِكَ لا يَكُونُ اِلاّ بَعْضُ فُقَهاءِ الشّيعَةِ لا جَميعُهُمْ.)^97 پـس اگـر فـقـيـهـى بـاشـد خويشتن دار، حافظ دين ، مخالف هواى نفس و مطيع در برابر امر حق تـعـالى ، عـوام مـى تـوانند (واجب است ) از او تقليد كنند و اين صفات فقط در بعضى از فقهاى شيعه وجود دارد نه در همه آنها.
امام صادق (ع )مى فرمايد: خداوند به حضرت داود(ع )وحى كرد:
(قـُلْ لِعـِبـادى لا تـَجـْعـَلُوا بـَيْنى وَ بَيْنَهُمْ عالِماً مَفْتُوناً بِالدُّنْيا فَاِنَّاُولئِكَ قُطّاعُ طَريقِ عِبادِىَ الْمُريدينَ)^98 بـه بـنـدگـانم بگو دانشمندان فريفته دنيا را واسطه بين خودشان و من قرار ندهند چه اين كه آنان رهزنان بندگان مريد من هستند.
از آنجا كه عوام داراى علم و اطلاع كافى نيستند، بايد از اظهار نظربر مبناى ظن و گمان و حدس خـوددارى كـنـنـد. اظـهـار نـظـرهـا و رهـنـمـود دادن هـاى غـيـر عـالمـانـه بـراى جـامـعـه مشكل زاست و قرآن از آن به شدت نهى كرده و مى فرمايد:
(وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ)^99 چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن .
امام على (ع )فرمود:
(لَوْ سَكَتَ الْجاهِلُ مَا اخْتَلَفَ النّاسُ)^100