در بخشهاى قبل شمّه اى در باره نويسندگى سخن گفتيم, اينك در باره شيوه نگارش و املاء توضيحاتى مى افزاييم.
املاء لغتى است عربى, مصدر و به معانى زير آمده است: پركردن, مطلبى را تقرير كردن تا ديگرى بنويسد, نوشتن مطلبى كه به شخص تقرير كنند, ديكته و طريقه نوشتن كلمات و درست نويسى و رسم الخط اين لغت معانى ديگرى هم دارد, مانند: مهلت دادن, فروگذاشتن و آغاز كردن و از ياد و حافظه چيزى را نوشتن و برگردانيدن, چنانكه صائب تبريزى مى گويد:
كلمه (ديكته) كه در مدارس ما, به جاى (املاء) و (نگارش) معمول شده است, لغتى است فرانسوى. سابقاً تقريرات دانشمندان را در صحيفه ها مى نوشتند و مجموعه صحيفه هاى املا را به صورت كتاب در مى آوردند, چنانكه سعدى بدين معنى اشارتى دارد:
چون مطالبى را كه استاد در مجلس درس بيان و تقرير مى كرد, شاگردان بى كم و كاست مى نوشتند و سپس آن تقريرات را به صورت كتاب تدوين مى نمودند, اين نوع كتاب را (امالى) ناميده اند.
(امالى) جمع (املا)ست. هم اكنون كتابهايى به همين نام در دست است, مانند: (امالى سيد مرتضى) (امالى صدوق) (امالى شيخ طوسى) و (امالى قالى) .
در زبان فارسى, هنگامى سخن از املا مى رود, منظور درست نوشتنِ كلمات است برحسب قواعد املاء و نگارش و دستور زبان فارسى. از آن جا كه نادرست نوشتن و ناهمگونى در نگارش كلمات, بسيار ناپسند است و گاه نوشتن يك (غلط املائى) ممكن است بسيار رسوايى به بار آورد و مبناى قضاوتهاى تند در مورد نويسنده شود; لازم است به موازات مسائل مربوط به (شيوه نويسندگى) به مطالب مربوط به (املا) و (نگارش) نيز به قدر ضرورت, توجه گردد.