شکوه شعر عاشورا در زبان فارسی

علی اکبر مجاهدی؛ تهیه کننده: مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

نسخه متنی -صفحه : 151/ 21
نمايش فراداده

جمال الدّين سلمان ساوجى

جـمـال الدّين سلمان ساوجى (متوفّى 778 ه‍ . ق)از بزرگ ترين شعراى سده هشتم هجرى اسـت كه علاوه بر ديوان اشعار، دو داستان منظوم به نام هاى (جمشيد و خورشيد) و (فراق نـامـه)از او در دسـت اسـت . وى در شـعـر آيـيـنـى نـيز، سروده هاى فاخرى دارد و در مناقب رسـول خـدا، امـير مؤ منان و حسين بن على (ع) داد سخن داده ، و در مرثيت شهداى كربلا نيز قـصـيده شيوايى دارد. ابيات برگزيده اى از اين قصيده سى و پنج بيتى را با هم مرور مى كنيم :


  • خاك ، خونْ آغشته لبْ تشنگان كربلاست جز به چشم و چهره ، مسپَر خاك اين ره كآن همه اى دل بى صبر من ! آرام گير اينجا، دمى اى كه زوّار ملايك را، جنابت مقصدست ! در حقِ باب شما آمد: عَلىُّ بابُها هر كس از باطل ، به جايى التجايى مى كند كورى چشم مخالف ، من حسينى مذهبم اى چو دريا خشكْ لب ! لب تشنگان رحمتيم جوهر آب فرات از خون پاكان گشت لعل يا امامَ المتَّقين ! ما مفلسان طاعتيم يا امامَ المسلمين ! از ما عنايت وامگير نسبت من با شما اكنون ، درين ابيات نيست مصطفى فرمود: سلمان هم ز اهل بيت ماست (95)

  • آخر اى چشم بلابين ! جوى خونبارت ، كجاست ؟! نرگس چشم و گل رخسار آل مصطفى ست كاندرين جا منزل آرامِ جان مرتضى ست وى كه مجموع خلايق را، ضميرت پيشوا است ! هر كجا فصلى درين باب ست ، در باب شماست ز آن ميان ، ما را جناب آل حيدر مُلتَجى ست راه حق اين است و، نتوانم نهفتن راه راست آب رويى دِه به ما كآب همه عالم ، تو راست اين زمان ، آن آب خونين همچنان در چشم ماست يك قبولت ، صد چو ما را تا ابد برگ و نوا است خود تو مى دانى كه (سلمان)بنده آل عباست مصطفى فرمود: سلمان هم ز اهل بيت ماست (95) مصطفى فرمود: سلمان هم ز اهل بيت ماست (95)

محمّد بن حسام الدّين خوسفى قُهستانى

محمّد بن حسام الدّين خوسفى قُهستانى از شعراى پرآوازه شيعى در سده نهم (متوفّى 875 ه‍ . ق)اسـت ، و مـهـم تـريـن اثر منظوم او را (منظومه خاوران)مى دانند كه با يك برداشت اسـاطـيـرى ، سـفـرهـا و حـمـلات امـيـر مـؤ مـنـان على (ع) را به همراهى مالك اشتر نخعى و ابوالمحجن به سرزمين خاوران و پنجه در افكندن با ديو و اژدها و موجودات افسانه اى ، و نـيـز جـنـگ آنـان را بـا قـبـاد پـادشـاه خـاوران و امـرايـى ديـگـر چـون تـهـمـاس شـاه و صـلصـال شـاه بـراى برانداختن كفر و بت پرستى از خاور زمين به تصوير كشيده است (96).

ابـن حـسـام در جـاىْ جـاى ديـوان اشـعـارش از مـنـاقـب و مـراثـى آل اللّه سـخـن رانـده ، و شيوه شعرى او همان سبك شعراى قصيده سراى پارسى گوى در سده ششم هجرى است . سه تركيب بند بديع و زيباى او به اسامى :

(مـنـاقـب هـفـت رنـگ)(بـه رديـف هـاى : سـپـيـد، سـرخ ، زرد، سـبـز، كـبـود، بـنـفـش و سـيـاه) (97).