شکوه شعر عاشورا در زبان فارسی

علی اکبر مجاهدی؛ تهیه کننده: مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

نسخه متنی -صفحه : 151/ 22
نمايش فراداده

(مـنـاقـب هفت معدن)(با رديف هاى : گوهر، لعل ، ياقوت ، عقيق ، پيروزه ، مرواريد و مرجان) (98)، (مـنـاقـب هـفـت گـل)(مـردَّف بـه رديـف هـاى : نـرگـس ، لاله ، گل ، نيلوفر، سنبل ، سمن و توسن) (99) در مـنـاقـب حـضـرت ولىّ عصر ـ ارواحناه فداه ـ از آثار ممتاز آيينى در قلمرو شعر پارسى است و ابن حسام با رديف قرار دادن اين كلمات دشوار و استفاده هنرمندانه از آنها، مهارت خود را در آفرينش آثار مناقبى در حوزه شعر آيينى به اثبات رسانيده است .

ابـن حـسـام در رثـاى شـهـداى كـربـلا نـيـز قـصـايـد فـاخـرى دارد كـه بـه نقل ابيات منتخبى از آنها، بسنده مى كنيم :


  • قنديل آفتاب ـ كزو عرش راضياست ـ انوار لامعات مصابيح مرقدش از نكْهَت عمامه عنبر شمامه اش دعوت بر آستان مزارش ، اجابت ست كرب و بلاى پرده نشينان اهل بيت بر نرگس پر آب و لب تشنه حسين جايى كه سنگ خاره ، بر او ناله مى كند لب تشنگان ، چو دست تظلّم برآورند روز قضا، كه باب تو دعوىِّ خون كند ابن حسام اگر چه به حسّان نمى رسد شايد كه بر كتابه فردوس بركشند رمزى كه ، در كتابت اين نظم دلگشاست (100)

  • تاب شعاع روضه مظلوم كربلاست چون پرتو لوامع مشكات كبرياست باد بهشت ، لَخلَخه آميز و عطرساست كان همچو آسمان به صفت قبله دعاست در كربلا بجوى ، كه هم كرب و هم بلاست دريا و كوه و انجم و افلاك ، در عزاست آب فرات ناله كنان گر رَوَد، رواست ترسم كه آب ، خون شود از شرم بازخواست يك تار موى جعد تو را روضه ، خونبهاست حسّان صفّت به مدحت تو، منقبت سراست رمزى كه ، در كتابت اين نظم دلگشاست (100) رمزى كه ، در كتابت اين نظم دلگشاست (100)

اين شاعر توانا، در قصيده شيواى ديگرى ، گوشه هايى از پرده اندوهبار كربلا را به تصوير مى كشد: