شکوه شعر عاشورا در زبان فارسی

علی اکبر مجاهدی؛ تهیه کننده: مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

نسخه متنی -صفحه : 151/ 30
نمايش فراداده

مـحـمـّدعـلى حـزين لاهيجى (1103 ـ 1181) از غزلسرايان نامدار سده دوازدهم هجرى است . ديوان اين شاعر پرآوازه سبك اصفهانى (هندى)به همّت شاعر فرهيخته روزگار ما آقاى ذبـيح اللّه صاحبكار (سهى)و همزمان با برگزارى كنگره بزرگداشت حزين منتشر شد و دوستداران اين سبك كه از ديرباز با غزل معروف حزين آشنايى داشتند:


  • آواز تيشه امشب از بيستون نيامد گويى به خواب شيرين ، فرهاد رفته باشد!

  • گويى به خواب شيرين ، فرهاد رفته باشد! گويى به خواب شيرين ، فرهاد رفته باشد!

به ديوان رنگين اين شاعر روحانى لاهيجى دست يافتند. حزين در شعر (مناقبى)و (ماتمى) نيز صاحب عنوان است . اوّلين بند از تركيب هفت بندى عاشورايى او را، مرور مى كنيم :


  • طوفان خون ز چشم جهان ، جوش مى زند يا رب ! شب مصيبت آرامْ سوز كيست ؟ روشن نشد كه روز سياه عزاى كيست ؟ آيا غمِ كه تنگ كشيده ست در كنار بى هوشداروى دل غمديدگان بود ساكن نمى شود نفس ناتوان من گويا به ياد تشنه لب كربلا، حسين تنها نه من ، كه بر لب جبريل نوحه هاست گويا عزاى شاه شهيدان كربلاست (121)

  • بر چرخ ، نخل ماتميان دوش مى زند! امشب ، كه برق آه رهِ هوش مى زند صبحى كه دم ز شام سيه پوش مى زند؟ چاك دلم ، كه خنده آغوش مى زند؟ آبى كه اشك بر رخ مدهوش مى زند زين دشنه ها كه بر لب خاموش مى زند طوفان شيونى ز لبم جوش مى زند گويا عزاى شاه شهيدان كربلاست (121) گويا عزاى شاه شهيدان كربلاست (121)

ابـوالمـعـالى مـيـرزا عـبـدالقـادر (بـيـدل)دهـلوى (متوفّى 1133 ه‍ . ق)بلند آوازه ترين غـزلپـرداز هـنـدى اسـت كـه در نـازك انـديـشى ، آفرينش مضمون خصوصاً خلق تركيبات بديع در سبك اصفهانى كم نظير بلكه بى همانند است .

غـمـوضى كه هر از گاه در شيوه بيانى او ديده مى شود به خاطر حضور تركيبات تازه اى اسـت كـه در كـلام او مـوج مـى زنـد، و كـسـانـى كـه با شيوه كلامى او آشنايند، راز اين پـيـچـيـدگـى هـا را در عـدم انـس اديـبـانى جستجو مى كنند كه هنوز (شگرد بيدلانه)را در نـيـافـتـه انـد. بـه هـر روى ، ايـن غـزلپرداز پر آوازه هندى على رغم مذهبى كه دارد (مذهب اهل تسنّن)در اظهار ارادت به خاندان عترت و طهارت و نيز معرفتى كه نسبت به اين ذوات مقدّس دارد، از بسيارى از شاعران نامْ آشناى شيعى پيشى مى