شکوه شعر عاشورا در زبان فارسی

علی اکبر مجاهدی؛ تهیه کننده: مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

نسخه متنی -صفحه : 151/ 100
نمايش فراداده

مـثنوى ناظر و منظور سروده وحشى بافقى (متوفّى 991 ه‍ . ق) ، در وزن (مفاعيلن ، مفاعيلن ، مفاعيل)است :


  • رقم سازى كه اين زيبا رقم زد چه نام ست اين ؟ كه پيش اهل بينش شده نقش نگين آفرينش (318)

  • نوشت اوّلْ سخن : نام محمّد شده نقش نگين آفرينش (318) شده نقش نگين آفرينش (318)

در زمينه شعر عاشورايى نيز، آثار بلند و شيوايى در قالب مثنوى آفريده شده است كه داراى اوزان كـوتـاه عـروضـى انـد. بـراى نـمـونـه مـى تـوان از دو مثنوى عرفانى زبدة الاسرار صفى اصفهانى و گنجينة الاسرار عمّان سامانى نام برد.

مثنوى زبدة الاسرار بر وزن (فاعلاتن ، فاعلاتن ، فاعلات)مبتنى است :

مطلع ديوان اسرار قديم


  • هست بسم اللّه الرحمن الرّحيم (319) افتتاح او، به باب رحمت است (320)

  • افتتاح او، به باب رحمت است (320) افتتاح او، به باب رحمت است (320)

و گنجينه عمّان سامانى نيز بر همين وزن استوار است :


  • كيست اين پنهان مرا در جان و تن كز زبان من همى گويد سخن (321)؟

  • كز زبان من همى گويد سخن (321)؟ كز زبان من همى گويد سخن (321)؟

دو مـثـنـوى (يـوسـف و زليـخا) و (شمس و قمر) سروده خواجه مسعود قمى ـ از شعراى مطرح سده نهم هجرى به ترتيب بر وزن ليلى و مجنون و خسرو و شيرين حكيم نظامى است :


  • گويند شبى ز روز بهتر برقى كه بُراق نام او بود عالم ، همه نيم گام او بود(322)

  • وز گوهر شب فروز، بهتر عالم ، همه نيم گام او بود(322) عالم ، همه نيم گام او بود(322)

# # #

  • به نام آنكه جان و عقل هشيار به نام او كنند آغاز هر كار(323)

  • به نام او كنند آغاز هر كار(323) به نام او كنند آغاز هر كار(323)

و بـالاخـره چـهـار مـثـنـوى بـلنـد و عـرفـانـى ابـوالمـعـالى مـيـرزا عـبـدالقـادر بـيـدل دهـلوى نـيز داراى اوزان كوتاه عروضى اند: مثنوى (عرفان) ، بر وزن (فاعلاتن ، مفاعلن ، فعلان :)

  • عشق از مشت خاك آدم ريخت آن قَدر خون ، كه رنگ عالم ريخت (324)

  • آن قَدر خون ، كه رنگ عالم ريخت (324) آن قَدر خون ، كه رنگ عالم ريخت (324)

مـثـنـوى (طـلسـم حـيـرت) ، بـر وزن (مـفـاعـيـلن ، مـفـاعـيـلن ، مفاعيل) :


  • به نام آنكه دل ، كاشانه اوست نفَس ، گرد متاع خانه اوست (325)

  • نفَس ، گرد متاع خانه اوست (325) نفَس ، گرد متاع خانه اوست (325)

مـثـنـوى (طـور مـعـرفـت) ، هـمـوزن مـثـنـوى (طـلسـم حـسـرت)( مـفـاعـيـلن ، مـفـاعـيـلن ، مفاعيل) :


  • طپشْ فرسود شوقِ نالهْ تمثال ز تحريك نفس ، وامى كند بال (326)

  • ز تحريك نفس ، وامى كند بال (326) ز تحريك نفس ، وامى كند بال (326)

مـثـنـوى (مـحـيـط اعـظـم) ، بـر وزن (فـعـولن ، فـعـولن ، فـعـولن ، فعول) :


  • خوش آن دم كه در بزمگاه قِدم ميى بود بى نشئه كيف و كم (327)

  • ميى بود بى نشئه كيف و كم (327) ميى بود بى نشئه كيف و كم (327)

جمع بندى اوزان قديمى مثنوى

اگر بخواهيم از اوزان كوتاه اين 36 مثنوى به يك جمع بندى برسيم ،خواهيم داشت :

در وزن : فـعـولن ، فـعـولن ، فـعـولن ، فـعـول هشت مثنوى ، معادل 22 درصد.