جلوه گر مى سازد اين مطلب است كه زينب (س) نزد معلمى درس اين علم را نخوانده و براى ياد گرفتن آن آموزگارى نديده بود بلكه بهره اى الهى و كمالى ذاتى بود كه خداى تعالى به او عنايت فرموده بود و:
(ذلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ.)
و شاهد بر اين گفتار همان جمله اى است كه از امام سجاد (ع) نقل شده كه پس از ايراد خطبه بازار كوفه بدو فرمود:
(يا عَمَّةُ! اُسْكُتِي فَانْتِ بِحَمْدِاللّهِ عالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلّمَةٌ وَفَهِمَةٌ غَيْرُ مَفْهّمَةٌ….)
محمد غالب شافعى يكى از نويسندگان مصرى گفته است:
(يكى از بزرگترين زنان اهل بيت از نظر حسب و نسب و از بهترين بانوان طاهر ـ كه داراى روحى بزرگ و مقام تقوا و آيينه تمام نماى مقام رسالت و ولايت بوده ـ حضرت سيده زينب دختر على بن ابى طالب ـ كرّم اللّه وجهه ـ است كه به نحو كامل او را تربيت كرده بودند و از پستان علم و دانش خاندان نبوت سيراب گشته بود به حدى كه در فصاحت و بلاغت يكى از آيات بزرگ الهى گرديد و در حلم و كرم و بينايى و بصيرت در تدبير كارها در ميان خاندان بنى هاشم و بلكه عرب مشهور شد و ميان جمال و جلال و سيرت و صورت و اخلاق و فضيلت جمع كرده بود [آنچه خوبان همگى داشتند او به تنهايى دارا بود]. شبها در حال عبادت بود و روزها را روزه داشت و به تقوا و پرهيزكارى معروف بود….)(1)
بهترين جلوه گاه براى شناخت شخصيت وجودى زينب (س) همان سفر تاريخى كربلا و مطالعه ماجراى جانگداز واقعه (طف) و به دنبال آن خواندن داستان اسارت زينب و همراهان او در كوفه و شام و برخورد با ستمگران و ياغيان آن زمان است كه تاريخ جزئيات آن را ثبت كرده و عظمت فوق العاده دختر على (ع) را جلوه گر ساخته است و همان قسمتهاى اندكى كه در اين مسافرت ثبت شده مى تواند بهترين نمونه و الگو براى معرفى شخصيت والا و روح با عظمت و كمالات وجودى آن بزرگ بانوى اسلام در طول عمر پنجاه و چند ساله اش باشد و ما را از جستجو بحث بيشتر در اين باره بى نياز و مستغنى سازد.
نخستين مطلبى كه در آغاز اين بحث جالب توجه است اين مطلب است كه چگونه زينب بدون شوهر خود عبداللّه به هم راه برادرش حضرت ابا عبداللّه (ع) اقدام به اين سفر كرد و اساساً چرا عبداللّه بن جعفر به هم راه آنان نرفت.
برخى گفته اند: شدت علاقه زينب به برادرش به حدى بود كه هنگام ازدواج با عبداللّه شرط كرده بود كه هرگاه امام حسين (ع) خواست به سفرى برود زينب بتواند به هم راه برادر مسافرت كند و عبداللّه از او جلوگيرى نكند. نگارنده نمى داند اين نقل تا چه اندازه اعتبار دارد امّا قدر مسلم اين است كه زينب با رضايت عبداللّه به اين سفر پر خطر و تاريخى اقدام نموده و ظاهراً دليل نرفتن عبداللّه با امام (ع) اين بود كه براى او مسلم نبود سرنوشت امام (ع) به جنگ و شهادت منجر خواهد شد اگر چه براى خود امام حسين (ع) و برخى از نزديكان احياناً مطلب روشن و مسلم بوده است. از اين رو عبداللّه در مكّه ماند(1)
چنان كه افراد ديگرى از نزديكان امام (ع) نيز