نگاهی کوتاه به زندگانی حضرت زینب (سلام الله علیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی کوتاه به زندگانی حضرت زینب (سلام الله علیها) - نسخه متنی

سید هاشم رسولی محلاتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زيرا كه به چشم او جهان بود حقير.


فصاحت و بلاغت:


از نظر فصاحت و بلاغت همان يكى دو خطبه اى كه از آن بانوى بزرگوار در بازار كوفه و مجلس يزيد نقل شده و همچنين گفتگويى كه با پسر زياد بن ابيه نموده و ـ ان شاء اللّه ـ در صفحات آينده متن و ترجمه اش را خواهيد خواند بهترين و بزرگترين گواه بر اين مطلب است و به راستى اين شهامت در سخن و بلاغت از يك بانوى داغ ديده و مصيبت رسيده با آن همه صدمات و گرسنگى ها و تشنگى ها و بى خوابى ها و ناملايمات جز بر كرامت بر چيز ديگرى نمى توان حمل كرد و به گفته يكى از اساتيد ـ رحمه اللّه تعالى ـ بدون نيروى الهى و مدد غيبى مقدور نيست.


و در جاى خود خواهيد خواند كه وقتى در بازار كوفه آن سخنرانى پرشور و بليغ و جالب را در ميان آن جمعيت انبوه ـ كه مركب از دهها هزار جمعيت بود ـ ايراد فرمود مردم حيرت زده به هم نگاه مى كردند و دستها را به دندان مى گزيدند. راوى آن خطبه نقل مى كند: پيرمردى را كه در كنار من ايستاده بود مشاهده كردم كه چنان تحت تأثير سخنرانى دختر اميرالمؤمنين قرارگرفته و مى گريست كه ريشش از اشك چشمش تر شده بود و دست به سوى آسمان بلند كرده و مى گفت:


پدر و مادرم فداى ايشان كه سالخوردگانشان بهترين سالخوردگان و خردسالان ايشان بهترين خردسالان و زنانشان بهترين زنان و نسل آنها والاتر و برتر از همه نسلها است:


كُهُولُهُمْ خَيْرُ الْكُهُولِ وَنَسْلُهُمْ اِذا عُدَّ نَسْل لايَبُورُ وَلا يُخْزي هنگامى كه در برابر آن مرد پليد وجنايتكار يعنى پسر زياد قرار گرفت چنان پاسخش را با فصاحت و بلاغت داد و بدين وسيله چنان مشتى به دهانش كوبيد كه آن دشمن غدّار و رذالت پيشه خون خوار با همه عداوتى كه به آن خاندان پاك و مطهر داشت نتوانست تعجب خود را از آن همه شيوايى و رسايى سخن آن هم در قالب الفاظى با آن زيبايى و ايجاز پنهان دارد و با تبديل عنوان (فصاحت) ـ كه يكى از كمالات بزرگ به شمار مى رود ـ به عنوان (سجع گويى و شاعرى)


تحقيرآميز گفت:


(اِنَّ هِذِهِ لَسَجّاعَةٌ وَلَعمْرِى لَقَدْ كانَ اَبُوها سَجّاعاً شاعِراً; به راستى كه اين زن در علم سجع گويى زبر دست است پدرش نيز سجع گو و شاعر بود.)


زينب (س) نيز در پاسخش فرمود:


(ما لِلْمَرْأةِ وَللِسَّجاعَةِ اِنَّ لِى عَنِ السَّجاعَةِ لَشُغْلاً وَلكِن صَدْرِي نَفَثَ بِما قُلْتُ; زن را با سجع گويى چه كار؟ مرا بدان دل بستگى نيست و آنچه شنيدى سوز سينه ام بود كه به زبان جارى شد!)


نگارنده مى گويد: آنچه در اين باره بيشتر جلب توجه مى كند و عظمت دختر اميرالمؤمنين (ع) را بهتر و بيشتر

/ 51