نگاهی کوتاه به زندگانی حضرت زینب (سلام الله علیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی کوتاه به زندگانی حضرت زینب (سلام الله علیها) - نسخه متنی

سید هاشم رسولی محلاتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كه در اين حديث ذكر شده است.


از اين جالبتر آن كه در برخى از كتابها نقل شده چون خواست از آن سرزمين برود كنار بدن مطهر برادر آمده و دستهاى خود را زير آن جسد قطعه قطعه و بى سرانداخت و آن را روى دست بلند كرده گفت:


(اَللّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّا هِذا الْقَلِيلَ مِنْ الْقُرْبانِ! خدايا اين قربانى كوچك را از خاندان ما قبول فرما(1)!)


به راستى اگر اين نقل معتبر و صحيح باشد دليل بزرگ ديگرى بر عظمت روح و نيروى فوق العاده دختر بزرگوار على (ع) است كه گذشته از اين كه با ديدن آن منظره جان خراش خود را نباخته بلكه با اين عمل و گفتار خود درس شجاعت و شهامت و استقامت و پايدارى در راه دين به همه مردان و زنان آزاده مسلمان مى دهد و خود اين عمل و گفتار در شكست روحيه دشمن تأثيرى شگفت انگيز دارد و حقانيّت گوينده را به اثبات مى رساند كه بر اهل بصيرت پوشيده نيست و در تاريخ نمونه هاى فراوانى دارد.


به سـوى كوفـه:


بدين ترتيب اسيران و پردگيان حرم آل عصمت را از كربلا به سوى كوفه حركت دادند و دختر اميرالمؤمنين (ع)


نيز همچون سپهسالار و قافله سالارى جديد كه با شهادت رهبر عالى قدر و فرمانده فاتح جنگ مأموريت يافته بود تا دنبال فتح و پيروزى گذشته او را بگيرد و براى فتح سنگرهاى تازه به مسافرت ديگرى دست بزند و به منظور شكست كامل دشمن تا پايتخت وى به تعقيب او برود… با دلى سرشار از ايمان و قلبى لبريز از اطمينان و اميد به شكست قطعى و نابودى حتمى دشمن حركت كرد و همه آن مصيبتهاى جانكاه و منظره هاى دل خراش و گرسنگى ها و تشنگى ها و خستگى ها نتوانست تزلزلى در روح با عظمت او به وجود آورد و همچون كوهى آهنين به سرپرستى يتيمان و دلجويى بازماندگان و اداى مأموريت خطيرى كه به عهده اش واگذار شده بود قيام فرمود.


اين مطلب را يكى از شعراى پارسى زبان به صورت جالبى در قالب نظم در آورده و از زبان بانوى قهرمان كربلا اين گونه بازگو مى كند:





  • گر به خونقانون آزادى نوشتى در جهانتا شود ثابت كه حق جاويد و باطل فانى استتا يزيد دون نگويد فتح كردم زين عملمى روم تا آن جنايت پيشه را رسوا كنم.




  • من هم آن رابا اسيرى رفتنم امضا كنمزين زمين تا شام غمبرنامه ها اجرا كنممى روم تا آن جنايت پيشه را رسوا كنم.مى روم تا آن جنايت پيشه را رسوا كنم.





و به گفته آن شاعر ديگر:





  • پرچم تبليغ بر دوش من از امروز شدمن به دنبال سرت چون سايه تا شام خراببهر اثبات حق و تفسير قرآن مى روم.




  • بهر تبليغ رسالت با يتيمان مى رومبهر اثبات حق و تفسير قرآن مى روم.بهر اثبات حق و تفسير قرآن مى روم.





در كــوفــه:


از تواريخ چنين استفاده مى شود ابن سعد روز يازدهم اهل بيت را به كوفه حركت داد تا شب خود را به كوفه رسانيد و فرداى آن روز (روز دوازدهم) پسر زياد مجلسى به عنوان جشن پيروزى در دارالاماره و قصر حكومتى

/ 51