نرفته تا اميد بازگشت او باشد و مجروح و زخمدار نيست تا بتوان او را مداوا كرد. پدرم فداى آن كس كه از محاسن او خون مى چكد. پدرم فداى آن كس كه جدش محمد مصطفى است. پدرم فداى آن كس كه جدش پيغمبر خداست.
پدرم فداى محمد مصطفى و خديجه كبرى و على مرتضى و فاطمه زهرا بانوى زنان جهان پدرم فداى آن كس كه خورشيد براى او بازگشت تا نماز بگزاشت.)
* * * در اين سخنان نيز دختر با شهامت على (ع) وزهرا (س) سخن خود را در قالب مرثيه وبه عنوان گريه و زارى بر كشته برادر از اسارت دختران پيغمبر و كشته شدن فرزندان آن حضرت شروع مى كند و اين جنايت غيرقابل جبران را ـ كه به دست همان شنوندگان و تماشاچيان صورت گرفته بود ـ به يادشان مى آورد و رسوايى و ننگى را كه با كشتن فرزند دلبند پيغمبر براى خود خريدارى كردند به رخشان مى كشد و ضمناً براى ثبت شدن در تاريخ جزئيات اين جنايت تاريخى يعنى چگونگى قتل آن حضرت بلكه روز شهادت را يادآورى مى نمايد. و كار را براى مورخ دقيق نيز آسان نموده(1)
بلكه اين مسؤوليت را نيز خود انجام مى دهد. حضرت زينب (س) در پايان سخنان خويش يكى از فضايل و كرامات بزرگ پدرش (ع) را نيز كه شايد به دست فراموشى سپرده شده و يا به دست بنى اميه و دشمنان على (ع) از بين رفته بود ـ در خاطرها زنده و تجديد مى كند ـ و اجر و پاداش نقل حديث در فضايل پدرش على (ع) را نيز ـ كه يكى از عبادتهاى بزرگ به خصوص در آن محيط و زمان بود ـ تحصيل مى نمايد. و خلاصه كارى مى كند كه راوى حديث مى گويد:
(فَاَبْكَتْ وَاللّهِ كُلُّ عَدوٍّ وَصَدِيقٍ! به خدا سوگند زينب كارى كرد كه هر دشمن و دوستى را به گريه انداخت.)
راوى نقل نكرده كه خود زينب هم در وقت بيان آن سخنان گريه مى كرد يا نه و معلوم نيست آن بانوى شكيبا در آن فرصت حساس تحت تأثير آتش سوزان دل قرار گرفته باشد و اشك و گريه او را بى تاب كرده باشد بلكه آنچه براى او اهميّت داشت همان گريه تماشاچيان و به خصوص دشمنانى بود كه سخنان او را مى شنيدند و اين گونه تحت تأثير سخنان اوقرار گرفته بودند!
زينب (س) مى دانست كه اين گريه ها انقلابهايى را به دنبال دارد و همين قطره هاى اشك دير يا زود سيل بنيان كنى مى شود و كاخ بيدادگرى يزيد و عمال ننگينش را ويران خواهد كرد بلكه همين سخنان به صورت حماسه هايى درخواهد آمد كه با نقل و ذكر آنها در مجالس و محافل هميشه و در طول تاريخ جلو ظلم و طغيان ستمگران ديگرى چون يزيد را خواهد گرفت.
با دقت و بررسى در اين سخنان و نيز گفتارهاى ديگرى كه در گوشه و كنار تاريخ از زينب (س) نقل شده است مى توان به شخصيت والاى اين بانوى بزرگ پى برد و سرِّ آن همه عظمت را ـ كه سبب شده تا نويسندگان و مورّخين نامى جهان اسلام و ديگران در برابر اين بانوى با عظمت سر تعظيم فرود آورند ـ درك كرد.
محدث قمى(ره) در ضمن وقايع عصر عاشورا از كتاب اخبار الدول قَرمانى نقل مى كند: وقتى آن بى شرمان به