اندیشه سیاسی فیض کاشانی

علی خالقی

نسخه متنی -صفحه : 148/ 24
نمايش فراداده

‌ بود كه باقى و جاويد باشد و آن‏كه سعادت حقيقى آن است و آن‏كه آن حاصل نمىشود مگر به گردانيدن رغبت از شهوات و لذات اين جهان؛ پس تمييز كند ميان كارهايى كه در آخرت سودمند باشند و كارهايى كه در آن‏جا سود ندهند يا ضرر رسانند، و به مثوبات آن اميدوار گرداند و به عقوبات اين بيم كند و اين، صادر نمىشود مگر از عقول كليه كامله كه معصوم‏اند از خطا و زلل».1

2. فيض به تَبَع غزالى، سياست را از منظرى ديگر به مراتب مختلفى تقسيم كرده و آن را به معناى استصلاح خلق و ارشاد آن‏ها به سوى طريق مستقيم مىداند و به اعتقاد وى، منجى در دنيا و آخرت را مىتوان از حيث سائسين به چند نوع يا مرتبه تقسيم كرد:

الف) سياست انبيا:

اين نوع سياست كه از نظر فيض سياست «انسان كامل» است، كامل‏ترين نوع سياست مىباشد، زيرا هم اجتماع ضرورى انسان‏ها را حفظ مىكند و هم به تقويت جنبه عالى زندگى انسان مىپردازد.2

ب) سياست ملوك و سلاطين:

به اعتقاد فيض، اين نوع سياست تنها به اصلاح جمعيت نفوس جزئيه و نظام اسباب معيشت آن‏ها مىپردازد تا در دنيا باشند و بس؛ از اين‏رو وى اين نوع سياست را سياست دنيويه و ضروريه ناميده و تنها حافظ اجتماع ضرورى انسان‏ها مىداند.3

ج) سياست علما:

از نظر فيض، علما سه طايفه‏اند:

«[يكي] آنانند كه علم ظاهر دانند و بس و ايشان، مانند چراغند كه خود را سوزند و ديگران را افروزند [اين دسته از علما را] صلاحيت رهبري

1. آيينه شاهى، صص 160 و 161.

2. علم‏اليقين، ج 1، ص 378.

3. آيينه شاهى، صص 160 و 161.