بندگانش روا داشته مىشود، نمىگذرد؛ از اينرو فيض در لزوم عدالتورزى حاكمان با مردم به روايات اهلبيت عليهم السلام استناد جسته و مىنويسد:
امام محمد باقر عليه السلام در پاسخ به اينكه «ماحق الناس على الإمام؟» مىفرمايد:
«يقسم بينهم بالسويّة و يعدل فى الرعيّة...».1 بنابراين از حقوق مردم بر حاكمان خود آن است كه آنچه به آنها مىدهد برابر باشد و عادلانه با آنها رفتار كند.
امام زينالعابدين عليه السلام نيز عدالتورزى با امت را از وظايف امام و حاكم دانسته و مىفرمايند:
وأمّا حقّ رعيّتك بالسلطان، فان تعلم أنّهم صاروا رعيّتك لضعفهم، و قوّتك، فيجب أن تعدل فيهم، و تكون لهم كالوالد الرحيم، و تغفر جهلهم، ولا تعاجلهم بالعقوبة، و تشكر اللّه عزّ و جلّ على ما آتاك من القوّة عليهم؛2 حق رعيت بر سلطان آن است كه بداند آنها به سبب ضعفشان و به خاطر قدرت سلطان، رعيت او شدهاند؛ پس واجب است كه در ميان آنها به عدالت رفتار كند و براى آنها مانند پدرى رئوف باشد و نادانى آنها را ببخشد و در عقوبت آنها تعجيل نكند و خدا را بر اينكه به او قدرت و توانايى داده، شكر كند.
عدالتورزى حاكمان با مردم از حقوق والايى است كه خداى متعال برعهده حاكمان نهاده است. به تعبير فيض كاشانى، خداى متعال حتى پيامبران خود را نيز «براى نشر عدل و داد برگماشت»3 و جانشينان آنها را
1. الوافى، ج 3، ص 651 «اينكه (بيت المال را) ميان آنها برابر تقسيم كند و با رعيت به عدالت رفتار كند.» 2. المحجة البيضاء فى تهذيب الإحياء، ج 3، ص 450. 3. الحقائق، ص 79.