اندیشه سیاسی فیض کاشانی

علی خالقی

نسخه متنی -صفحه : 148/ 10
نمايش فراداده

‌ كاملاً ماهر و صاحب‏نظر بود. مبنا و مشرب فلسفى او، موافق با مشرب استاد و پدر زنش، ملاصدرا بود و در بسيارى از آراى فلسفى از او پيروى مىكرد؛ از اين‏رو وى توانست به عنوان يكى از شاگردان بارز ملاصدرا انديشه‏هاى والاى حكمت متعاليه را در خود، هضم كرده و با افزودن شاخ و برگ و در پاره‏اى از موارد با ابتكاراتى جديد، جلوه‏اى نو به آن ببخشد، به‏طورى كه در تمامى آثار فلسفى و عرفانى و حتى تفسيرى و حديثى وى حضور حكمت متعاليه مشهود است.1

فيض، خود در اشاره به اين‏كه تلاش كرده تا فلسفه و حكمت را در خدمت شريعت قرار دهد، مىنويسد:

يكى از دلايل نگارش اين كتاب (اصول المعارف) آن بود تا بين طريق حكماء الاوائل فى الحقائق و الاسرار و بين آن‏چه در شرايع آمده از معارف و انوار، جمع كنم تا براى طالب حق معلوم گردد كه منافاتى بين آن‏چه عقول عقلا درك مىكند و بين آن‏چه شرايع و نبوات بيان مىكنند، وجود ندارد.2

استاد مشكات در توضيح اين تلاش فلسفى فيض مىنويسد:

الفيض... بسط التطبيق، وأكمل مزج الفلسفة فى الشريعة، و إن شئت فقلت: خطب الفلسفة للشريعة الكندى، فأجابته و عقد عليها الراغب، و زوجّها الغزالى، و استنتج منهما الملاّصدرا، و ربّاه إلى أَن بلغ الكمال ملاّ محسن الفيض.3

يعنى، فيض تطبيق فلسفه با شريعت را بسط داده و تمزيج فلسفه با شريعت را به كمال رساند. به عبارت ديگر، كندى فلسفه را براى شريعت خواستگارى كرد، راغب عقد بين آن‏ها را منعقد كرد، غزالى آن‏ها را به

1. سيدعلى شفيعى، مقدّمه ديوان فيض كاشانى، ص 5.

2. فيض كاشانى، اصول المعارف، ص 5.

3. سيدمحمد مشكات، مقدّمه المحجة البيضاء فى تهذيب الإحياء، ص 23.