كاملاً ماهر و صاحبنظر بود. مبنا و مشرب فلسفى او، موافق با مشرب استاد و پدر زنش، ملاصدرا بود و در بسيارى از آراى فلسفى از او پيروى مىكرد؛ از اينرو وى توانست به عنوان يكى از شاگردان بارز ملاصدرا انديشههاى والاى حكمت متعاليه را در خود، هضم كرده و با افزودن شاخ و برگ و در پارهاى از موارد با ابتكاراتى جديد، جلوهاى نو به آن ببخشد، بهطورى كه در تمامى آثار فلسفى و عرفانى و حتى تفسيرى و حديثى وى حضور حكمت متعاليه مشهود است.1
فيض، خود در اشاره به اينكه تلاش كرده تا فلسفه و حكمت را در خدمت شريعت قرار دهد، مىنويسد:
يكى از دلايل نگارش اين كتاب (اصول المعارف) آن بود تا بين طريق حكماء الاوائل فى الحقائق و الاسرار و بين آنچه در شرايع آمده از معارف و انوار، جمع كنم تا براى طالب حق معلوم گردد كه منافاتى بين آنچه عقول عقلا درك مىكند و بين آنچه شرايع و نبوات بيان مىكنند، وجود ندارد.2
استاد مشكات در توضيح اين تلاش فلسفى فيض مىنويسد:
الفيض... بسط التطبيق، وأكمل مزج الفلسفة فى الشريعة، و إن شئت فقلت: خطب الفلسفة للشريعة الكندى، فأجابته و عقد عليها الراغب، و زوجّها الغزالى، و استنتج منهما الملاّصدرا، و ربّاه إلى أَن بلغ الكمال ملاّ محسن الفيض.3
يعنى، فيض تطبيق فلسفه با شريعت را بسط داده و تمزيج فلسفه با شريعت را به كمال رساند. به عبارت ديگر، كندى فلسفه را براى شريعت خواستگارى كرد، راغب عقد بين آنها را منعقد كرد، غزالى آنها را به
1. سيدعلى شفيعى، مقدّمه ديوان فيض كاشانى، ص 5. 2. فيض كاشانى، اصول المعارف، ص 5. 3. سيدمحمد مشكات، مقدّمه المحجة البيضاء فى تهذيب الإحياء، ص 23.