اندیشه سیاسی فیض کاشانی

علی خالقی

نسخه متنی -صفحه : 148/ 95
نمايش فراداده

‌ كند در نزديك كردن آن به خود، و خواستن آن‏را شهوت گويند، و آن‏چه را منافى داند سعى كند در دور كردن آن از خود، و نخواستن آن‏را غضب خوانند. پس اگر ارتكاب آن امر خلاف، مقتضاى عقل [عقل مؤخر] و شرع [شرع مقدم] باشد از راه وسوسه شيطان به وهم و خيال مدد جويد، يا به مكر و حيله و تكبر و عدوان متوسل شود تا بر عقل و شرع غالب شود و صاحبش را از فرمان ايشان بيرون آورد. شيطان اگرچه بر انسان بالاستقلال حكم نمىتواند كرد تا او را يكى از حكام بايد شمرد، ليكن به اغواء، ملايم را در نظرِ هوا ناملايم و ناملايم را ملايم مىنمايد و هوا حكم مىكند.

باب چهارم: در شناخت عادت

عادت قوتى است كه برمىانگيزد آدمى را بر كردن امرى كه ملايم عقل يا هواى او شده باشد، به تكرار و مؤانست، بعد از آن‏كه ملايم نبوده باشد يا ملايمت او زياده شده باشد، بعد از آن‏كه كم‏تر بوده باشد، خواه آن امر موافق مقتضاى عقل يا شرع باشد يا نه، مقبول خردمندان باشد يا نه، سودمند باشد يا نه. پيروى از آن را قوت مىدهد و زياده مىگرداند و ترك او آن‏را ضعيف و كم مىكند تا به حدى كه برطرف شود و زايل گردد.

باب پنجم: در شناخت عرف

عرف دستورى است كه عامه مردم در ميان خود وضع كرده باشند و بر خود لازم و واجب ساخته كه به آن عمل نمايند، و مخالفت آن را قبيح شمرند، هرچند عمل به آن ناملايم طبع و دشوار باشد. هر يك در مخالفت آن از سرزنش ديگرى انديشد، و اين دستور مختلف مىباشد به اختلاف ازمنه و بلاد و طوايف، گاه موافق عقل و شرع و طبع مىباشد و گاه نه، گاه مقبول مردم فهميده مىباشد و گاه نه. آن‏چه موافق آن سه و