هـر يـك از كـردار، گـفـتـار و صـفـات زشـت آدمـى ، اثرى نامطلوب در فرد يا جامعه بر جاى مىگـذارد كـه امكان دارد تند يا كند، گذرا يا ماندگار، وسيع يا محدود و دنيوى يا اخروى باشد.برخى از آثار چاپلوسى نيز بدين قرار است :
تـمـجـيـد و سـتـايـش بـى جـا، مـوجب صحّه گذاردن چاپلوسانه بر كارهاى ديگران ، دفاع منفعتطلبانه و چشم پوشى از نواقص دوستان و آشنايان ، دروغ گويى و دورويى ، مى شود و گاهافـراد بـى هـويـّت ، بـا مـدح بـى جـاى افـراد نـادان ، خـود را انـسـانـى وارسـتـه وكـامـل مـى پـنـدارنـد، از ايـن رو بـه دنـبـال حـذف رذايـل و كـسـبفـضـايـل نـمـى رونـد. مـجموعه اين افراد، با اشغالِ مقام هاى اجتماعى ، جوّ اخلاقى جامعه را نيزمـسموم مى سازند چرا كه جامعه سالم ، جامعه اى است كه حقايق در آن بيان شود و مسؤ وليت ها ورياست ها به افراد شايسته واگذار شود نه به چاپلوسان و متملقان !
گـر چه همه كارها و خصايل زشت را مى توان دام هاى (شيطانى ) توصيف كرد ولى برخى ازرذايل از جمله چاپلوسى ، دامى است كه رهايى از آن به سادگى امكان پذير نيست ، مولاى متقيان، امير مؤ منان (ع ) در اين باره مى فرمايد:
(حُبُّ الاِْطْر اءِ وَالْمَدْحِ مِنْ اَوْثَقِ فُرَصِ الشَّيْط انِ) (146)
خوش داشتن تملق و ستايش ، از مطمئن ترين فرصت هاى شيطان است .
چاپلوس ، با دروغ و دورويى ، در عمل به تخريب شخصيت افراد مى پردازد و براى دستيابىبه اغراض خود، آبروى ديگران را قربانى مى كند. متملّق نخست با تمجيد و تعريف هاى بى جاشخصيت فرد را ملعبه قرار مى دهد؛ چنان كه امام على (ع ) مى فرمايد:
(م ادِحُ الرَّجُلِ بِم ا لَيْسَ في هِ مُسْتَهْزِءٌ بِهِ) (147)
ستايشگر ناحق ، مسخره كننده فرد است .
و در نهايت به نابودى و ترور شخصيت او مى پردازد. به تعبير همان امام :
(مَنْ مَدَحَكَ فَقَدْ ذَبَحَكَ) (148)
هر كس مدح تو را بگويد [در واقع ] سرت را بريده است .
آفـتـاب حـقيقت براى هميشه پشت ابرهاى جو سازى و سالوسى پنهان نمى ماند و متملّق ممكن استچـنـد صباحى ديگران را با چرب زبانى و پشت هم اندازى سرگرم سازد و افراد نالايق و بىكفايت را شايسته ترين معرفى كند ولى در نهايت ، عملكرد، اخلاق و گفتار شخصيت هاى كاذب ،پـرده هـاى تـزوير را مى درد و چاپلوسان را رسوا مى كند. امام حقيقت پويان ، امير مؤ منان (ع )،اين واقعيت را چنين بيان مى كند:
(اِيّ اكَ اَنْ تـُثـْنـِىَ عـَلى اَحـَدٍ بـِم ا لَيـْسَ فـي هِ فـَاِنَّ فـِعـْلَهُ يـُصـَدِّقُ عـَنْ وَصـْفـِهِ وَيُكَذِّبُكَ) (149)
از تملّق گويى درباره ديگرى بپرهيز چرا كه كردارش ، حقيقتش راروشن و تو را تكذيب و رسوا مى كند.