جهاد امام حسن - صلح امام حسن (ع) پر شکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صلح امام حسن (ع) پر شکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ - نسخه متنی

راضی آل یاسین؛ مترجم: سید علی خامنه ای

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جهاد امام حسن

جهاد او جالبترين و در عين حال، دردناكترين نوع جهاد و داراى وسيع ترين ميدان ها و طولانى ترين رنجها بود.

در راه خدا جهاد كرد ولى نه فقط در يك جبهه بلكه در جبهه هاى بسيار: در جبهه ى مبارزه با دشمن چه بصورت لشكر كشى و چه بصورت مقابله با فتنه انگيزى ها و شيطنت هاى او، در جبهه ى مبارزه با اصحاب و سپاهيان خودش بدينصورت كه با روشهاى گوناگون در صدد اصلاح آنان بر آمد و چه رنجى در اين راه برد و بالاخره هم توفيق نيافت، در جبهه مبارزه با نفس، بدين صورت كه عواطف خويشتن را كنترل نمود و طغيان تمايلات خود را مهار كرد و سلطه ى نفس را سركوب ساخت و در رهبران بشرى كسى را نمى شناسيم كه توانسته باشد بر تمايلات و احساسات و اعصاب خود چندان تسلط يابد كه حسن در موارد مختلف اين سرگذشت، تسلط يافته است، در جبهه ى مبارزه با شيعيان مخلص خود بدينصورت كه پرسشهاى عتاب آميز و جرئت آلود آنان را درباره ى علت صلح، با خونسردى تحمل كرد و با روشى كه نمايشگر فرشته خوئى او و نشان دهنده ى روح يك امام معصوم بود، با آنان روبرو شد يعنى خشم خود را فرو خورد و شكيبائى ورزيد و با طبعى آرام و لهجه ئى شيرين و دلپذير و گذشتى فراوان آنان را پذيرفت عتاب هر يك را به روشنترين و صحيح ترين و جه پاسخ ميگفت و هدفهاى خود را براى او تشريح ميكرد و لحن خصمانه ى عتاب او را از بين ميبرد و مخاطب او ناگهان خود را با حجتى قوى و هدفى بزرگ و رأيى اصيل مواجه مى يافت و از مشاهده ى موقعيت امام خود، بياد موقعيت پيامبران مى افتاد و سخن او را همچون وحى و الهام آسمانى مى پذيرفت و مگر چنين نبود؟.

يك نمونه از اين سئوال و جواب ها را بشنويد:

- چرا با معاويه صلح و (عدم تعرض) بر قرار ساختى اى پسر رسول خدا؟ تو كه ميدانستى حق با تو است و او گمراهى ستمگر است!.

- ابا سعيد! آيا من پس از پدرم حجت خداى تعالى و امام بر خلق نيستم؟.

- چرا.

- آيا من كسى نيستم كه رسول خدا درباره ى من و برادرم گفت: حسن و حسين امامند چه قيام كنند و چه بنشينند؟ - چرا.

- در اين صورت من به هر صورت امامم، قيام بكنم يا نكنم اى ابا سعيد! چيزى كه مرا بر مصالحه با معاويه بر انگيخت همان بود كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم را بر مصالحه با بنى ضمره و بنى اشجع و با اهل مكه در هنگام بازگشت از حديبية وادار ساخت آنها كافر بودند به تنزيل و اينها كافرند به تأويل اى ابا سعيد! اگر من ازجانب خداى تعالى، امام و پيشوايم، نميبايد كه نظر و رأى مرا در هر چه پيش ميگيرم - جنگ يا متاركه - باطل انگاريد هر چند حكمت آن كار بر شما پوشيده باشد نشنيده ئى كه خضر چون كشتى را سوراخ كرد و آن پسرك را كشت و آن ديوار را ساخت موسى از كار وى خشمگين شد چون حكمت آن كارها بر وى پوشيده بود تا آنگاه كه او موسى را از حقيقت آگاه ساخت و موسى راضى شد من نيز همانگونه ام شما بر من خشم گرفتيد، چون حكمت كار مرا درك نكرده بوديد اگر من اينكار را نميكردم يكتن از شيعيان ما بر روى زمين، جان بدر نميبرد، همه را ميكشتند) (1).

مؤلف: از اين جهاد، جهاد ديگرى نيز پديد آمد با مردم ديگرى كه همان امويان بودند (و بزودى بدان اشاره خواهيم كرد).

اينها پنج جبهه ى مبارزه بودند كه حسن عليه السلام عمر شريفش را در آنها گذرانيد و با نيروئى لايزال و طاقتى عجيب، مشقت ها و ناراحتى هاى آنها را تحمل كرد.

هيچ جبهه ئى نماند كه حسن در آن بجنگ بر نخيزد.

او كه از قدرت و حكومت گذشته بود، در اين راه مبارزه مى كرد كه اسلام را باقى بدارد و زندگى مسلمانان را قرين رفاه و آسودگى سازد و مؤمنان را از قتل برهاند در حقيقت او در حكم كسى بود كه در راه خدا از حق زندگى صرفنظر ميكند و در بهاى نعيم آن جهان، جان خود را تقديم ميدارد.

/ 65