ديدگاه ها در مورد قصه «شق الصدر» - پیامبر شناسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیامبر شناسی - نسخه متنی

علیرضا سبحانی، علی کربلایی پازوکی، احمد بهشتی، عباس جلالی، فاطمه نقیبی، جعفر سبحانی، سید محمد حکاک، اصغر هادوی کاشانی، محمدرضا غفوریان، سید محمود نبویان، علیرضا قائمی نیا، رضا باقی زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ب. ريشه ى تاريخى

علامه جعفر مرتضى در اين باره مى گويد: «حقيقت اين است كه اين روايت ماخوذ از (داستانهاى) زمان جاهليت است. در كتاب «اغانى » افسانه اى آمده كه مفادش چنين است:

«امية بن ابى صلت » در خواب ديد، دو پرنده آمدند، يكى در باب خانه نشست و ديگرى داخل شد، قلب اميه را شكافت و سپس آن را برگرداند. پرنده ديگر به آن (پرنده) گفت: آيا دريافت كردى؟ گفت: آرى، گفت: آيا تزكيه شد؟ گفت: قبول نكرد. سپس قلب را به محلش باز گرداند. آنگاه عمل شكافتن سينه چهار بار براى او (اميه) تكرار شد»

به نظر مى رسد وجود خرافات و افسانه هايى، مانند داستان «امية بن ابى الصلت » و روايات جعلى مانند روايت «مس شيطان » زمينه ها را براى نقل رواياتى در مورد «شق صدر النبى صلى الله عليه و آله و سلم » و ساختن چنين داستانى فراهم كرده است.

ديدگاه ها در مورد قصه «شق الصدر»

الف) ديدگاه دانشمندان اهل سنت در مورد حادثه «شق الصدر»

منشا اين حادثه را در كتابهاى روايى و تاريخى غير اماميه مى توان يافت و علماى اهل سنت را از نظريه پردازان اين داستان مى توان ذكر كرد. اين واقعه را در كتابهاى روايى اهل سنت در «صحيح مسلم » كتاب الايمان و «صحيح بخارى » كتاب التوحيد و در «مسند احمد» كتاب باقى مسند المكثرين و در كتابهاى تاريخى در «سيره ابن هشام » و «تاريخ طبرى » در قسمت دوران كودكى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى توان يافت. «مسلم بن الحجاج » از «انس بن مالك » نقل مى كند كه جبرئيل نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آمد، درحالى كه با نوجوانى مشغول بازى بود. وى را گرفت، بر زمين انداخت، آنگاه سينه اش را شكافت، قلب اورا بيرون آورد، و از درون آن لخته خونى بيرون كشيد وگفت: اين سهم شيطان از تو است، سپس قلب را با آب زمزم، در طشتى از طلا شستشو داد و بعد از ترميم درجاى خود نهاد، بچه ها نزد مادرش (دايه او) رفتند و گفتند: محمد كشته شد. آنان به طرف او شتافتند و او را رنگ پريده يافتند. «انس » مى گويد: من اثر بخيه را در سينه اش ديدم. (19)

«قال لى انس فكنت ارى اثر المخيط فى صدره » . نزديك به اين معنى و عبارات (كه از صحيح مسلم نقل شد) و يا عين آن را مى توان در سيره ابن هشام (20) ، «تاريخ طبرى » (21) ، «تاريخ يعقوبى » (22) ، «تاريخ مسعودى » (23) و «السيرة الحلبية » (24) يافت و اگر اختلافى وجود دارد در تعداد افرادى است كه براى اين كار آمده اند. در بعضى از كتابها از آنها به ملك يا جبرئيل تعبير شده و در بعض ديگر به دو مرد سفيدپوش، ولى در اصل وقوع چنين حادثه اى در تمام كتابهاى مذكور، اتفاق نظر وجود دارد. البته ناقل خبر كتاب صحيح مسلم «انس بن مالك » و ناقل خبر كتابهاى تاريخ «حليمه » است. بعضى (25) خواسته اند در جهت تاييد اين واقعه به آيات يكم تا سوم سوره مباركه «انشراح » تمسك كنند. آنجا كه خداوند خطاب به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرموده اند:

«الم نشرح لك صدرك و وضعنا عنك ورزك » . (انشراح/21) «آيا سينه تو را نگشوديم و سنگينى آن را از تو برنداشتيم » .

نقد و بررسى ديدگاه اهل سنت

1. ضعف سند روايت

با مراجعه به كتابهاى رجالى اهل سنت (26) معلوم مى گردد كه مؤلفان اين كتب، «ثور بن يزيد شامى » را كه يكى از راويان اين خبر است و طبرى اين داستان را از او نقل كرده توثيق نكرده اند، ابن حجر مى گويد: جد او در صفين جزو لشگريان معاويه بود و در آن نبرد كشته شد، و هر موقع نام على 9 را نزد «ثور» مى بردند، مى گفت: مردى كه جد مرا كشته دوست ندارم، هرموقع نزد او درباره ى على 9 بدگويى مى كردند، سكوت مى نمود.

ابن هشام در تاريخ، اين داستان را از «بعض اهل علم » نقل مى كند، نقل روايت به اين صورت ضعف سندى ديگرى به شمار مى رود. زيرا معلوم نيست كه اين «بعض اهل علم » چه افرادى مى باشند، در نتيجه خبر مجهول و ضعيف خواهد بود و نمى توان به مفاد آن پايبند بوده و بر اساس آن عمل كرد و يا اعتقادى را برگزيد.

/ 89