مجموعه مقالات کنگره حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مجموعه مقالات کنگره حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) - جلد 2

لطف الله صافی گلپایگانی، احمد عابدی، رضا برنجکار، سید ابراهیم سید علوی، سید محمد کاظم طباطبایی، علی مختاری، سید ابوالحسن مطلبی، علی اصغر رضوانی، شاهرخ محمدبیگی، رسول جعفریان، مرتضی دوستی ثانی، محمد مرادی، سید عبدالجواد علم الهدی، عبدالهادی مسعودی، رسول آقاجانی، عباس عبیری، مرتضی جباریان، محمدحسن ارجمندی، حسین مؤذنی، نورالله عقیلی، محمدعلی تقوی راد، ابوالفضل عرب زاده، رضا استادی، محمدکاظم رحمان ستایش، مهدی حسینیان قمی، محمد علی معلم حبیب آبادی، ابوالفضل حافظیان بابلی، سید صادق حسینی اشکوری، علی صدرایی خویی، محسن صادقی؛ مصحح: صادق برزگر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

احتمال جنجال را نكند و مرا از عبادت و اوراد و تحصيل توشه معادم باز مى دارد.عرض كرد: جميع اين مسائل را اصلاح كنم و خاطر شريف شما را از هر رهگذرآسوده مى گردانم و به آن طور كه موجب رضاى طبع شريف است مرتب مى دارم وسرايى بس وسيع كه در درب الساع دارم به تو بخشيدم و خداى را بر اين حال گواهگرفتم و از تو خواستار مى شوم كه از من پذيرفتار شوى و در عدم قبول آن، مراشرمسار نفرمايى.

سيده فرمود: آن سراى را از تو قبول كردم، ولى با اين مردم بسيار كه به حضرت منوفود مى دهند چه سازم؟

حاكم گفت: ضمانت اين كار نيز به عهده من استهر آينه من امر مى كنم كه در هرهفته بيش از دو روز شما را مشغول ننمايند؛ فقط روز يك شنبه و چهارشنبه مردم بهزيارت شما تشرف حاصل بنمايندسيده قبول نمود و حاكم كاملاً مسرور گرديد وكار بر اين نهج استمرار پيدا كرد.

حكايت كردند كه وقتى در زمان سيده نفيسه رود نيل بايستادمردمان در خدمتسيده نفيسه انجمن شدند و خواستار دعا گرديدندسيده نفيسه قناع خود را به ايشانداد كه آن را به دريا افكنندچون بفرموده عمل كردند هنوز بازنگشته بودند كه ازبركت آن قناع، رود افزايش گرفت و روان گرديد.

و ديگر حكايت كردند كه زنى سالخورده چهار دختر داشت و ايشان پنبه ريسىكردند از جمعه تا جمعه ديگر جمعه دوم آنچه رشته بودند آن عجوزه مى گرفت و دربازار پرده مى فروخت و از يك نيمه بهايش كتان و از نيمى ديگر طعامى براى قوتايشان مى خريد.

روزى ، در آن اثنا كه از بازار عبور مى كرد و آن رشته را بر سر داشت ، ناگاه پرندهتيزچنگال از هوا به زير آمد و آن رزمه (بقچه) رشته را بربود و به هوا بلند شدآن زناز حدوث اين حادثه مهيبه بى خود به روى زمين افتادچون بهوش آمد، گفت: با

/ 374