انقلاب اسلامي و جمهوريت نظام - انقلاب اسلامی و جمهوریت نظام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انقلاب اسلامی و جمهوریت نظام - نسخه متنی

علی ربانی گلپایگانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

انقلاب اسلامي و جمهوريت نظام

واژه جمهوري (معناي لغوي و اصطلاحي) سياسي است.واژه جمهوري، ماخوذ از لغت (Republic)، برگرفته از ريشه لاتيني (Respublica) و مركب از دو لفظ (Res) به معناي شي ء ياامر و (publica) به معناي عمومي يا همگاني مي باشد. از اين رو؛ جمهوري در معناي شي ء عمومي، مترادف با اموال، متعلقات و امورهمگاني قرار مي گيرد. اين تعريف، خود متضمن دو نكته اساسي است كه عبارتند از: حضور همگان در صحنه و ديگر، وجود يك جامعه سازمان يافته كه در آن، بين شي ء خصوصي و شي ء عمومي، فرق گذاشته مي شود.[1] در فارسي لغت «جمهور» به معناي «همه مردم،گروه، جماعت كثير، كثير و متراكم از هر چيزي و توده بزرگ ريگ،آمده است كه مصدر جعلي آن، جمهوريت مي باشد»[2] لغتنامه فرهنگ معين نيز آن را چنين تعريف مي كند: «جمهور (؛توده، گروه، بخش اعظم يك چيز.

حكومتي كه زمام آن به دست نمايندگان ملت باشد»[3] بنابراين در ادبيات فارسي، مراد ازواژه جمهوري، نوع نظام سياسي و طرز حكومتي است كه به جاي پادشاه كه اقتدار موروثي داشت و مشروعيت آن به فراسوي اراده بشري مرتبط بود، اداره كشور براي مدت معين به دست نمايندگان مردم سپرده شود. فرهنگهاي اروپايي نيز حكومت جمهوري را به همين مضمون تعريف مي كنند: «حكومتي كه در آن، مردم يا مستقيمااعمال حاكميت مي كنند، يا توسط نمايندگان برگزيده خود»[4] امايك نكته حائز اهميت در تاريخ انديشه سياسي، در ارتباط با واژه «جمهور» وجود دارد كه گاهي سبب ابهام و اشتباه مي شود و آن،نام كتاب اصلي افلاطون (فيلسوف يونان باستان) است كه عنوان «جمهور» را دارد، در حالي كه معناي آن با مفهوم امروزي جمهوري متفاوت است. خواننده امروزي ممكن است از نام اين كتاب،چنين دريابد كه موضوع كتاب، به نوع خاصي از حكومت يعني نظام جمهوري (در برابر پادشاهي) مربوط است و حال آنكه چنين نيست.

واژه يوناني كتاب (يعني پوليتيكا و معادل لاتين آن رسپوبليكا)صرفا به معناي كشور يا جامعه يا سازمان حكومت است. در يونان،حكومتها، خواه جمهوري يا پادشاهي يا اشرافي را به همين عنوان كلي مي ناميدند. مطالب در كتاب «جمهوريت » علاوه بر انتقاد ازحكومتهاي موجود، به طور عمده به كليات سياست و تربيت و فلسفه،اختصاص دارد و كمتر به جزئيات مي پردازد و مباحثش نيز در همه جابه مسائل اخلاقي برمي گردد. علت اين امر، سادگي نسبي بافت زندگي اجتماعي در شهرهاي يونان بود كه مردمشان ميان اخلاق و سياست فرقي قائل نمي شدند.

يعني باور نداشتند كه مي توان رفتار خصوصي فرد را از اصول حكومت جدا كرد.[5] بنابراين، از نظر تاريخي واژه «جمهوري » در ابتدا به معناي «سازمان سياسي » استعمال شده است؛ اما شايد در يك جمعبندي كلي تر، بتوان گفت كه جمهوريت، گفتماني است كه در نهايت به نفي استبداد معطوف شده است؛ چرا كه سامان دهي سازمان سياسي، آگاهي و تربيت شهروندان آزاد، رفته رفته قدرت سياسي را مقيد به اصول و قوانين مشخص مي نمايد كه مي بايست خط مشي و سياستهاي خود را در چارچوب خواست و اراده عمومي تنظيم نمايد. از اين منظر، جمهوريت از يك نظريه به يك فرآيند مبدل مي شود كه در سير تاريخي خود، تحولات جدي داشته است.

در هر صورت، براي ريشه يابي تاريخي واژه جمهوري به عنوان نوعي خاص از حكومت (حكومت مردم)، به جاي جست و جو درتاريخ يونان، بايد به تاريخ روم مراجعه نمود؛ در سير تاريخ انديشه سياسي فقط يك اثر كلاسيك به نام «جمهوريت » وجود داشته است و آن هم نه بر افلاطون؛ بلكه به سيسرون تعلق داشته است.كتابي كه از افلاطون به نام «جمهوريت » شناخته شده است، ترجمه كتاب Politeia (سامان سياسي) افلاطون است. بنابراين، ريشه تاريخي جمهوريت را بايستي در سنت لاتين و نه يوناني جست وجوكرد.[6] اما در اينجا يك ابهام ديگر نيز وجود دارد كه به تعريف مفهومي مرتبط است؛ اين كه چه نسبتي بين مفهوم جمهوريت ومفهوم دموكراسي وجود دارد؟

/ 12