عصر جمهوري اسلامي
در نهايت،انديشه جمهوري پس از انقلاب اسلامي طي رفراندم دوازدهم فروردين 1358، در زندگي و حيات سياسي ايرانيان نهادينه شد و مدل حكومت ايران، به جمهوري اسلامي تغيير شكل و محتوا داد. البته در اينكه مدل حكومت اسلامي چگونه است، در اوايل انقلاب اسلامي، اختلاف نظرهاي زيادي وجود داشت؛ولي آنچه در اين تحقيق مورد اهتمام قرار دارد، نظامي است كه امام راحل در تعريف آن فرمودند: «جمهوري اسلامي نه يك كلمه زيادتر و نه يك كلمه كمتر».البته جاي ترديد نيست كه براي تبيين مفهوم جمهوري در انديشه امام خميني، آراي مخالفين مي تواند كمك زيادي نمايد و لذا در حد لازم به انديشه هاي ديگرانديشمندان نيز اشاره خواهيم نمود. به طور مشخص سؤال اين است كه جمهوري از نظر امام خميني در «جمهوري اسلامي » چه معنا ومفهومي دارد؟
و راي مردم در انتخابات داراي چه ارزشي است؟
آيا در حد مشروعيت است يا مقبوليت؟
مفاهيم كليدي مرتبط بامفهوم جمهوري مثل آزادي، مساوات، راي اكثريت مشاركت عمومي،رقابت معنادار و مسالمت آميز براي احراز مقامهاي دولتي، عدالت اجتماعي و تفكيك قوا و... به چه معناست؟
چه رابطه اي بين تئوري ولايت فقيه و مفهوم جمهوري وجود دارد؟البته يك الگوي مطرح تا انقلاب اسلامي، اين است كه «شاه بايد سلطنت كند نه حكومت ». اين شعار اساسا يك شعارمشروطه طلبانه است كه در دوران انقلاب با بيعت مهندس بازرگان ودكتر سحابي در پاريس با امام و طرد و نفي شعار «شاه سلطنت كند نه حكومت »، اين طرح به پايان خودش مي رسد.[1] درواقع، امام خميني باآگاهي نسبت به موضوع ديگري را مطرح مي كند و آن همان؛ «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي »است. در حقيقت به اعتراف همه نخبگان فكري، تا آن زمان هيچ كس به اندازه امام، مدافع جمهوريت نبوده وبراي همين است كه امام راحل با مشاركت و همراهي همين مردم، انقلاب اسلامي را به پيروزي مي رساند. مهمترين ابتكار امام در خصوص ارتقاي مفهوم جمهوري، تركيب آن با اسلام بوده است.
امام با تكيه بر اين نكته كه اكثريت مردم كشور مسلمانند،مفهوم جمهوري را مقيد به اسلام مي كند و مردم نيز چون اين شكل از حكومت را موافق با باورها و ارزشهاي اعتقادي خود مي بينند،با حدود 98% آراء به آن راي مي دهند. به دنبال آن، قانون اساسي هم مطابق همين مفهوم و گرايش تدوين مي شود. در اصل چهارم قانون اساسي آمده است كه كليه قوانين و مقررات بايد بر اساس موازين اسلامي باشد و نيز در اصل ششم، اتكا بر آراي عمومي تاكيد شده است و اصلهاي 29، 20، 23، 24 و 26 به حقوق انساني، سياسي،آزادي مطبوعات، احزاب و... اشاره دارند.
بنابراين، حكومت ازديدگاه امام همچون ژانوس دوگانه است كه بر دو پايه، بناگذاري مي شود؛ يكي جمهوريت و ديگري اسلاميت. يعني شكل حكومت، ساختارسياسي و نحوه آرايش نهادهاي آن، مطابق با آخرين دستاوردهاي بشري، يعني جمهوري است و لذا امام بارها در تفسير واژه جمهوري، مي فرمودند كه منظور ما همان جمهوري متداول است.[2] ولي محتواي آن، بر اساس ارزشهاي اكثريت مردم ايران، اسلامي مي باشد.بنابراين، تئوري امام راحل به لحاظ نظري با توجه به فرهنگ مردم ايران، كاملترين جمهوري تلقي مي شود؛ چرا كه رضايت همگاني(98%) را در پي داشت.
البته در صحنه عمل، نيازمند زمان طولاني تري هستيم تا زواياي اين تئوري روشن شده و اين فرآيندجمهوري خواهي همچنان در مسير تكاملي، قله هاي رفيعتري را فتح نمايد. و لذا طبيعي است كه بر سر تفسير اين واژه آرامش خيز وجنجال برانگيز، اتفاق نظر نباشد؛ چنانكه اين فرآيند تكاملي مفهوم جمهوري، در غرب نيز هنوز به اتمام نرسيده است.