استقلال فرهنگي، دستاورد بزرگ انقلاب اسلامي
تلاش تبليغاتي غرب و عناصر آن در داخل كشور، پيش از پيروزي انقلاب اسلامي بر اين استوار بود تا خود را قوي و غالب و جهان را ناچار از پذيرش الگوي فرهنگي و رفتاري خود نشان دهند. اين تلاشها تا حدي نيز مؤثر واقع شده بود و افرادي در دانشگاهها و مدارس و ادارات و اجتماعات باورشان شده بود كه بايد مثل غربيها فكر كرده مشابه آنان رفتار كنند و تقليد از آنها را در زمينههاي گوناگون محور عمل و انديشه خود قرار دهند. در نتيجه پديد آمدن چنين فضايي، روح و روحيه تحقيق ـ الگوسازي ـ ابتكار و نوآوري و توجه به تواناييها و داشتههاي بومي از جامعه ايران رخت بربسته و همدستي شاه آمريكا، نتايج مورد دلخواه آنان را پديد آورده بود. وقوع انقلاب اسلامي در كشورمان، پاياني بر اين راه رو به بن بست بود كه با طلايهداري امام آغاز و با بهرهگيري از انديشه و عمل آينده ساز ايشان توانست راه رستگاري و تعالي را پيش روي ملتها قرار دهد.از جمله نقشهها كه مع الاسف تأثير بزرگي در كشورها و كشور عزيز ما گذاشت... بيگانه نمودن كشورهاي استعمارزده از خويش و غرب زده و شرق زده نمودن آنان است. به طوري كه خود را و فرهنگ و قدرت خود را،به هيچ گرفتند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر... دانستند و وابستگي به يكي از دو قطب را از فرايض غيرقابل اجتناب معرفي نمودند..[8]آنچه خوانديد تصويري است كه امام (ره) از وضعيت تحميل شده غرب بر جوامع ضعيف ارائه نموده آن را غم انگيز توصيف ميكنند. درك عمق فاجعه است كه ميتواند ذهنها را متوجه عظمت دستاوردي كه انقلاب اسلامي در اين عرصه به وجود آورد سازد، امام (ره) در بيان بزرگي اين دست آورد تحول روحي و انساني به وجود آمده در نتيجه نهضت اسلامي در كشورمان را حتي با اهميت تر از پيروزي بر قدرتهاي بزرگ و شاه دانسته آن را تحولي ياد ميكنند كه با دست خدا انجام گرفت و تحقق آن را خارج از قدرت بشري قلمداد ميكنند.[9]بنيانگذار جمهوري اسلامي به حضور شگفت انگيز مردم از اقشار مختلف و تحصيل كرده در صحنههاي سازندگي و جبهههاي جنگ اشاره نموده اين تحول را معجزه آسا توصيف كرده،بقاء اين تحول را ضامن سلامت نظام در برابر آسيبها و دخالتهاي نظامي ميدانند.استقلال فرهنگي به عنوان مهم ترين ثمره و دستاورد انقلاب اسلامي، سبب ساز به وجود آمدن دستاوردهاي بزرگ و مهم ديگر نيز شد. اين استقلال بود كه در نحوه نگرش مردم به زندگي نوع تعامل آنان با يكديگر و نحوه برخورد آحاد جامعه با هنجارهاي ديني و عرفي تحولي بزرگ را به وجود آورد. در نتيجه تحقق و حاكميّت اين استقلال بود كه روحيه توانستن را در قشر فعال جامعه تقويت كرد و آنان را قادر ساخت تا در سخت ترين صحنههاي رقابت علمي ـ فني و فكري از موضعي فعال و تأثيرگذار حضور يابند.