ريشههاي غرب زدگي در ايران و راههاي برچيدن اين تفكر
نام اشخاص چون «تقي زاده ـ ميرزا ملكم خان و...»براي آشنايان به تاريخ معاصر اين سرزمين، اسامي آشنايي است. اسامي كه تداعي كننده صفاتي چون وابستگي ـ غرب زدگي ـ بيگانه پرستي و خودباختگي هستند. كساني كه در تلاش بودند تا از سرتاپاي ملت ايران را فرنگي سازند و دنباله روان آنها در سالهاي بعد با اتكاء به ثروت خدادادي نفت، رفاه و راحتي خود را به قيمت زيرپا نهادن شان و شوكت ملت تحصيل ميكردند. اينان نه تنها دچار خودباختگي فرهنگي شده بودند بلكه دچار عارضه وابستگي در اين عرصه نيز شده، انديشه را در عمل پياده كرده بودند. وضعيت اين غربزدگي تا بدانجا رسيده بود كه به تعبير حضرت امام (ره) فرنگي مابي از سرتاپا و در تمام نشست و برخاستها و در معاشرتها و تمام شئون زندگي موجب افتخار و سربلندي، تمدن و پيشرفت و در مقابل آداب و رسوم خودي كهنه پرستي و عقب افتادگي قلمداد ميشد. رفتن به انگلستان و فرانسه و آمريكا و مسكو افتخار پرارزش و رفتن به حج كهنه پرستي و عقب افتادگي بود...بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران در ضمن تشريح وضعيت بغرنجي كه در نتيجه حاكميّت انديشه غربي در عمل حاكمان به اين سرزمين، گم كردن خود و مفاخر خودي را دليل اصلي اين انحطاط بر شمرده مغلوب شدن در برابر ايدئولوژي يكسان سازي غرب را از جمله دلايل به وجود آمدن اين وضعيت بر ميشمارند به تجربه نيز ميتوان ادعا كرد.[1] . تبيان، ج 26، ص 67.[2] . تبيان، ج 26،ص 67.[3] . آئين انقلاب اسلامي، ص 322.[4] . حديث ولايت، ج 4، ص 50.[5] . صحيفه نور، ج 10،ص 71.[6] . آئين انقلاب اسلامي، ص 322.[7] . همان.[8] . وصيتنامه سياسي ـ الهي امام خميني (ره) ، ص 26.[9] . در جستجوي راه از كلام امام دفتر دهم، ص 381.