د ـ مقامات عشق‌ در نگرش امام - عشق در آيينه‌ عرفان امام خميني (ره) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عشق در آيينه‌ عرفان امام خميني (ره) - نسخه متنی

امير علي حسنلو

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • اگر دل بسته‌اي بر عشق جانان جاي خالي كن
    تا اســير رنـگ و بويـي، بوي دلبــر نشنـوي
    عاشــق نشـــدي اگـر كـه نــامـــي داري
    ديــوانـه نــه اي اگــــر پيــــامـي داري



  • كه اين ميخانه هرگز نيست جز مأوي بيدلها[1]
    هرکه اين اغلال در جانــش بود آماده نيست
    ديــوانـه نــه اي اگــــر پيــــامـي داري
    ديــوانـه نــه اي اگــــر پيــــامـي داري



داشتن نام و قدرت ظاهري که براي بندگان خدا سودي نبخشد مانع سيرسلوک شناخته شده که بايد پرهيز شود وشهرت کاذب و از موانع راه است.
امام خميني:




  • در كوي عشق، شوكت شاهي نمي‌خرند
    اقــرار بـندگي كـن و اظـهار چـاكري



  • اقــرار بـندگي كـن و اظـهار چـاكري
    اقــرار بـندگي كـن و اظـهار چـاكري



سر دادن در راه دوست رسمي است عاشقانه كه سرور و سالار آزادگان جهان حسين بن علي آن را به شاگردان مكتبش آموخت. در راه دوست بايد از تمام تعلقات و زيبايي‌هاي مادي از خانه و كاشانه و از عيال و مال و فرزند كه قرآن آنها را محبوب مذموم مي‌شمارد ، گذشت .




  • عاشقان روي او را خانه و كاشانه نيست
    مرغ بال و پر شكسته فكر باغ و لانه نيست[2]



  • مرغ بال و پر شكسته فكر باغ و لانه نيست[2]
    مرغ بال و پر شكسته فكر باغ و لانه نيست[2]



ريختن حس خودکامگي و غرور و بزرگي ظاهر اولين گام حرکت به سوي بندگي است، اين مرحله در عشق، مرحله آغازين است چاکري حق با اين مرحله حاصل مي شود.

ج ـ 2ـ كتمان و عفت در عشق

شيخ الرئيس و خواجه‌ي طوسي در نمط نهم (مقامات العارفين) يكي از شرايط رسيدن به كمال را عشق عفيف دانسته‌اند ـ يعني عفت را در مسئله عشق و ترقي به كمالات دخيل دانسته‌اند[3] در روايات اسلامي نيز به اين مسئله اشاره شده است كه عرفا به اقتباس از روايات اين مباحث را طرح نموده‌اند:

«من عشق فعفّ ثم مات مات شهيداً» و «من عشق و كتم و عفّ فمات و هو شهيد» و «من عشق و كتم و عفّ و صبر غفر اللّه له و ادخله الجنه» و «ما المجاهد الشهيد في سبيل اللّه باعظم اجراً ممّن قدر فعفً».[4]

عفاف در عشق ورزي از مقدمات و اسباب پيشرفت و ترقي است، اگر عفاف را در اين احاديث مخصوص عشق مجازي بدانيم، پله‌اي خواهد بود براي ترقي و راه‌يابي به عشق حقيقي الهي، كتمان و عفاف و صبر هر سه از شرايط عشق است و اگر اين شرايط در عشق حيواني و نفساني رعايت شود صعود به قلّه عشق حقيقي آسان خواهد بود. مقام شهادت كه يكي از عالي‌ترين مقامات معنوي است كه به عاشق عفيف و كتوم و صبور اعطاء مي­شود. كتمان و پوشيده داشتتن سرّ عشق و اندوه آن نيز از توجه عرفا و فلاسفه بدور نبوده است.

امام در كتمان عشق چنين فرموده:




  • غم عشق تو به جان است و نگويم به كسي
    راز دل را نتـوانم بــه كســي بگشــايـم
    سرّ عشق است كه جز دوست نداند ديگر
    راز بيهـوشي و مسـتي و خراباتي عشــق
    آنچه در مدت هجر تو كشيـدم هيـهات
    در يكي نامه محال است كه تحريـر كنم[8]



  • كه در اين باديه غمزه غـمخواري نيسـت
    كه در اين دير مغان راز نگهداري نيست[5]
    مي نگنجد غـم هجـران وي ‌اندر گفتــار[6]
    نتـوان گـفت كه از راهبـران بي‌خبــريم[7]
    در يكي نامه محال است كه تحريـر كنم[8]
    در يكي نامه محال است كه تحريـر كنم[8]



ج ـ 3ـ حجابهاي راه عشق( مدرسه و درس...)

منظور بريدن ازحجابها اين است که وقتي عارف بين دور اه واقع شد، مثل قيام درراه حق وسکوت يااشتغال به امور دنيا کدام ارجح است ،امام همه ي قيود را رهاکردودربرابرطاغوت ايستاد ازاينروي همه راحجاب مي شمارد




  • در بر دل شدگان علم حجاب است حجاب
    از در مدرسه و دير و خرابات شدم تا شـوم
    از قيل و قال مدرسه‌ام حاصلي نشد
    طاق و رواق مدرسه و قال و قيل علم
    در راه جـام و ســاقي مه رو نهــاده‌ايم[9]



  • از حجاب آنكه برون رفت بحق جاهل بود
    بر در ميعادگهش حلقه به گوش
    جزحرف دلخراش، پس از آنهمه خروش
    در راه جـام و ســاقي مه رو نهــاده‌ايم[9]
    در راه جـام و ســاقي مه رو نهــاده‌ايم[9]



د ـ مقامات عشق‌ در نگرش امام

وقتي انسان در مقام كمال قرار گرفت مرحله شهود به او دست مي‌دهد و به تسبيح عاشقانه تمام كائنات واقف مي‌شود «و چون سالك را اين مشاهده دست دهد و خود را به سراسر اجزاء وجوديه خود، از قواي ملكيه تا سراير غيبيه و جميع سلسله وجود را عاشق و طالب حق بيند و اظهار اين تعشق و محبت را نمايد از حق استعانت وصول طلبد...»[10]

د ـ 1ـ فناپذيري

تمام عرفا براي عشق‌ورزي در طريق حق شرايط سختي را تبيين نموده و به آن عمل كرده‌اند و اين طريق را براي هر كس قابل طي نمودن ندانسته‌اند چنانكه در آثار حضرت امام اين حقيقت بوضوح ديده مي‌شود. و براي هر سالك موانع عديده‌اي در اين راه وجود دارد و پرده و حجابهاي سنگيني و ضخيمي در مسير كمال او نهاده شده است و تا فناي از خويش ورهايي از تمام قيود حاصل نشود راه ترقي به كمال مسدود خواهد بود:




  • عاشق از شوق به درياي فنا غوطه‌ور است
    بي‌خبر آنكه بظلمتكده ساحل بود



  • بي‌خبر آنكه بظلمتكده ساحل بود
    بي‌خبر آنكه بظلمتكده ساحل بود



د ـ2ـ رسيدن به شهود

امام (ره) مقام و مرتبه شهود را پس از مرحله عشق به خداوند مي‌داند: «و پس از رياضات و مجاهدات و دوام تذكر و عشق به حضور و خلوت و تضرع و انقطاع تام، سالك از مرتبه اطمينان و عرفان به مرتبه شهود و عيان رسد و حق به تجلّي فعلي مناسب با قلبش به سرّ قلب او تجلي كند پس قلب لذت حضور را دريابد و عشق به حق به هم رساند و لذت فيض حضور....».

سريان عشق در هستي از منظر امام:




  • اكثر فلاسفه و عرفا عشق را در تمام هستي
    جاري و ساري مي‌دانند و به مراتب آن نيز معتقدند



  • جاري و ساري مي‌دانند و به مراتب آن نيز معتقدند
    جاري و ساري مي‌دانند و به مراتب آن نيز معتقدند



امام خميني رضوان اللّه عليه همچون فلاسفه و عرفاي بزرگ اسلامي و علماي باللّه كه صاحب نظر در عرفان بوده‌اند، نه تنها معتقد به حالت عاشقانه در عارف و سالك است بلكه سريان عشق را در تمام هستي و موجودات مي‌پذيرد:

دعاي عرفه امام حسين (ع) عميت عين لاتراك...

گزاف نيست، اگر بگوييم عرفاي بزرگي چون امام با مكاشفات دروني اين عشق‌ها را احساس و درك مي‌نمودند؛ واقعيتي است غير قابل انكار كه موجودات ديگر هم عاشق انسان‌هاي كامل هستند و معروف است كه: «استن حنانه در حجر رسول (ص) ناله مي‌زد هم چو ارباب عقول...»

بنابراين امام خميني (ره) نيز تمام ذرات هستي را برخوردار از عشق به خداوند متعال مي­داند:




  • ذره‌اي نيست به عالم كه در آن عشـقي نيست
    من چه گويم كه جهان نيست به جز پرتو عشق
    سرگشته و حيران همه در عشــق تو غـرقــند
    دل ســوختــه هـر ناحيــه بي ‌تاب و توانـنـد[13]



  • بارك اللّه كه كران تا به كــران حــاكم اوست
    ذوالجلالي است كه بر دهر و زمان حاكم اوست
    دل ســوختــه هـر ناحيــه بي ‌تاب و توانـنـد[13]
    دل ســوختــه هـر ناحيــه بي ‌تاب و توانـنـد[13]



1ـ تجلي حق از عشق در د يدگاه امام

حضرت امام خميني در تبيين حديث كنت كنزاً مخفياً فاحببت ان... معتقد است كه خداوند متعال فاعل بالحب و العشق است همين عشق به ذات است كه پي آمدش نقشه اين جهان است و جهان خلقت، بيانگر كمالات است كه در ذات است. اين عقيده را چنانكه بيان شد عرفا و حكماي سلف نيز ابراز نموده‌اند.

امام نيز اينگونه مي‌فرمايد: پس همانگونه كه علم حضرت حق به ذات خودش علم به ما سواي ذات است در مرتبه ذات چون كه (بسيط الحقيقه كل الاشياء) و در مرآت تفصيل علت علم به ما سوا همان علم به ذات است، حب به ذاتش نيز چنين است.[14]

و اراده‌اي كه از حق تعالي به اشياء تعلق مي‌گيرد و البته به گونه‌اي كه منزه از رنگ تغيرّ و زوال است و مانند اراده ما نيست كه متغيّر و حادث و زودگذر باشد. تعلق آن اراده حق تعالي به اشياء به خاطر آن است كه ذاتش محبوب اوست و عشق به ذات خود دارد و ذات خود را مي‌پسندد نه آنكه اشياء به طور مستقل محبوب او باشند و به اين معناي بلند عرفاني اشاره فرمود در حديث معروف قدسي كه: (من گنجي بودم پنهان پس دوست داشتم كه شناخته شوم، پس خلق را آفريدم تا شناخته شوم) پس علت خلقت عالم حب ظهور و معروفيت ذات است و حبّ خود ذات ـ[15] بنابراين امام (ره) نيز مبداء عشق را ذات حق مي‌داند و مبداء خلقت و اساس آنرا عشق، از اين روست كه سعدي عليه الرحمه گفته:

عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست... و حضرت امام (قدس سره) مي‌فرمايد:




  • عشق اگر بال گشايد به جهان حاكم اوست[16]
    وه چه افراشته شد در دو جهان پرچم عشق
    آدم و جن و ملك مانده به پيچ و خم عشـق[17]



  • من چه گويم كه جهان نيست بجز پرتو عشق
    آدم و جن و ملك مانده به پيچ و خم عشـق[17]
    آدم و جن و ملك مانده به پيچ و خم عشـق[17]



امام (قدس سره) نيز جهان هستي را پديده‌اي مي‌داند كه اصل آن بر پايه‌اي زيبا چون عشق نهاده شده كتاب سرّ الصلاه حضرت امام (ره) در حقيقت شرح معاشقه انسان مؤمن با پرورگار است و كشف رموز عشق الهي است كه در نماز نهفته است، معرفت به ابعاد و اسرار اين رموز و دقت در حالات نماز عرفاي بزرگي مانند امام خميني پرده از اين حقيقت مي‌گشايد كه حقيقتاً در حال نماز مقام وصول به آنها دست مي‌داده است كه فهم اين حديث شريف را آسان مي‌نمايد «الصلاه معراج المؤمن» بر اين اساس است كه انسان‌هاي مومن داراي حالاتي هستند كه منتظر وقت عبادات هستند و در آن حال مسرتي به آنها دست مي‌دهد كه با هيچ چيز عوض نمي‌كنند و در اين مقام است كه فرموده‌اند: «افضل الناس من عشق العباده»[18] در اين حالت است كه در شأن انسان مؤمن چنين وصفي آمده است: «فاذا احببته كنت سمعه و بصره و لسانه...»[19] چون او را دوست بدارم تمام وجودش را فرا مي‌گيرم چشم و زبان و گوش او باشم، يعني وقتي تمام وجود انسان مومن محبوب حق مي­شود، او تجلي حق است ـ اين حقيقت در قرآن شريف به كرّات آمده است كه خداوند مؤمنان را دوست مي‌دارد.



[1] . امام خميني ديوان «پيشين» صفحات 175 و 185 و 46.

[2] . همان.

[3] . حسين بن عبداللّه شيخ ابو علي سينا ـ الاشارات ج 3، چاپ اول، قم، انتشارات: النشر البلاغه، 1375، ص 4ـ80.

[4] . محمدي ري‌شهري «پيشين» ص 331.

[5] . امام خميني «ديوان اشعار» پيشين ص 73.

[6] . همان، ص 121.

[7] . همان، ص 165.

[8] . حافظ،‌ ديوان، ص 471.

[9] . حافظ ص 496.

[10] . امام خميني «سر الصلاه» پيشين ص 91.

[11] . امام خميني (ره) ديوان «پيشين» ص 42.

[12] . ديوان امام خميني (ره)، پيشين، ص 150 و ص 42.

[13] . امام خميني (ره) ديوان «پيشين» ص 62.

[14] . امام خميني، طلب و اراده «پيشين» ص 41.

[15] . همان، ص 47.

[16] . امام خميني (ره) ديوان «پيشين» ص 62.

[17] . امام خميني شرح دعاي سحر، انتشارات تنظيم و حفظ آثار امام 74 ص 57 و 111 و 131.

[18] . كافي ج 2.

[19] . امام خميني سر الصلاه «پيشين» ص 90.

/ 4